خاطره ای از استاد قرائتی
یه خانمی زنگ زد دفتر “نهضت سوادآموزی” گفت:
آقای قرائتی پسر من مفقودالاثر شده و دیگه پسری ندارم؛
وقتی میرم تو خیابون، زنهای بدحجابو میبینم دلم خون میشه.
شما تو تلویزیون بهشون بگین اگر از قیامت نمیترسن، لااقل دل ما رو خون نکنن
مطالب مرتبط
بخشی از خاطرات شهید حججی از زبان همسرش & الگوی شهید من(مهین دانشیان)
الگوی شهیدمن(خاتون حسینی نژاد) & الگوی شهید من(فهیمه سیاری) & الگوی شهید من(بنت الهدی صدر)
الگوی شهیدمن (گلدسته محمدیان) & الگوی شهید من(فاطمه جعفریان) & مقصد شهدایی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شمس در 1397/07/23 ساعت 03:58:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/07/27 @ 08:16:19 ب.ظ
Mim.Es [عضو]
چقدر هم این دل خون شُدنها زیاد شده!
1397/07/27 @ 08:19:01 ب.ظ
شمس [عضو]
باسلام
بله، خدا مارو در دنیا وآخرت در مقابل شهدا و خانوادهاشون شرمنده نفرماید
تشڪر از حضورتون
در پناه حق، مؤید ومنصور باشید