
بخشےاز خاطرات شهیدحججے اززبان همسـرش
شب خواستگـارے،
برعڪس همہ ڪہ در این جلسہ
حرفهاے خــــاص خاص مےزنند ،
آقامحسن قرآن آورده بود و از تفألهــایے
ڪہ براے ازدواج با من، بہ قرآن زده بود مےگفت… مےگفت من بعداز دیدن شما براے
اقدام بہ خواستگارے و ازدواجـ
تفألهایے زیادے بہ قرآن زدم
و در این مورد با خدا
مشورت ڪردم!!
مطالب مرتبط
ڪتاب آرام بی سر، زندگینامه شهید حججی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شمس در 1397/07/20 ساعت 10:22:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/07/20 @ 06:23:35 ب.ظ
مرسی
http://yas70kj.kowsarblog.ir
1397/07/20 @ 06:51:06 ب.ظ
شمس [عضو]
خواهش می کنم
تشڪر از لطف و حضورتون
در پناه حق، مؤید ومنصور باشید
1397/07/20 @ 02:38:05 ب.ظ
زكي زاده [عضو]
سلام
هم صندلی ، خدا قوت
http://maedeh.kowsarblog.ir/
1397/07/20 @ 03:14:29 ب.ظ
شمس [عضو]
سلام
ممنونم
همچنین
هم صندلی؟ از چه جهت فرمودید؟