حرف نخست
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
سپاس از همراهی شما
ما را در اداره بهتر این وبلاگ با نظرات زیبایتان یاری فرمایید.
یادآوری: جهت دسترسی به مطالب بطور کامل بر روی ادامه 》 بزنید…
امیدوارم مطالب وب مورد پسند و مفید و کاربردی باشد.
درپناه حق باشید، التماس دعا
زهرا شمس
داستان دنباله دار واقعی راز درخت ڪاج(زندگینامه شهیده حجاب،زینب ڪمایی به روایت مادرش)
شنبه 97/04/30
داستان_واقعی…
رازدرخت کاج..
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، شهید بهشتی جمله معروفی دارد به این مضمون که سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست. این جمله در خصوص دانشآموز شهید زینب کمایی به واقع صدق میکند. او شهیدی است که تنها به جرم داشتن حجاب و شرکت در راهپیمایی علیه بدحجابی توسط منافقین به شهادت رسید. زینب کمایی، شهیده نوجوان 14 ساله، امسال به عنوان شهید شاخص سال سازمان بسیج دانشآموزی در بخش خواهران انتخاب شده است. گذری بر زندگی او را به روایت مادرش پیش رو دارید
زندگینامه
زینب کمائی در خرداد ماه 1346در شهر آبادان به دنیا آمد.مادرش زنی دل آگاه و علاقه مند به قرآن و اهل بیت به خصوص حضرت حسین(ع)و حضرت زینب(س) بود. پدر او نیز کارگر پالایشگاه نفت آبادان بود و با دسترنج اندک کارگری خود خانواده نه نفره اش را سرپرستی می کرد.
زینب دوران دبستان و دو سال از دوره راهنمایی را در آبادان سپری کرد و از کلاس سوم دبستان تحت تاثیر تربیت آگاهانه مادر و شرکت در جلسات قرآن حجاب اسلامی را انتخاب کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مدرسه راهنمایی و مسجد محله به فعالیت های فرهنگی و تربیتی مشغول شد. زینب علاقه زیادی به رهبر انقلاب حضرت امام خمینی داشت. گرایش به دیدگاه های حضرت امام تاثیر در نوع نگاه زینب به زندگی و ادامه فعالیت هایش بر جای گذاشت.
با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359زینب به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد. پس از مهاجرت به اصفهان و سپس شاهین شهر اصفهان او در سایه حمایت های مادرش به فعالیت های فرهنگی از جمله شرکت در کلاس های اعتقادی جامعه زنان و عضویتدر بسیج و فعالیت های پرورشی و تربیتی دبیرستان 22بهمن شاهین شهر پرداخت. در این زمان چهار عضو خانواده کمایی در جبهه مشغول به خدمت بودند. به دلیل فعالیت های مستمر زینب و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و در شب اول فروردین سال1361 در راه بازگشت از مسجد به خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید.
منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند.زینب چهارده ساله و دانش آموز سال اول دبیرستان هدف ترور منافقین قرار گرفت و به شکل مظلومانه ای به شهادت رسید و همراه با شهدای فتح المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
نویسنده: معصومه رامهرمزی
از زبان خواهر بزرگوار شهیده:
زینب همیشه در وسایلش مقداری تربت شهدا و هفت عد کاج نگه میداشت..بعد از شهادتش متوجه شدیم که شش تا از کاج ها، از درختان مختلفی هستند که در گلزار شهدا وجود دارد، هفتمین کاج، از همان درختی است که بالای مزار مطهر زینب قرار دارد….??
یک بار زینب به من گفت: غسل شهادت کرده ای؟
گفتم: غسل شهادت دیگه چیه؟
گفت: هر مسلمانی باید همیشه غسل شهادت داشته باشه..
زینب عزیزم ، راه باغ کاج های بهشتی از کدام طرف است؟
ما در این جاده ها گم شده ایم…
آه زینب عزیزم..ای که مرا خوانده ای..راه نشانم
ادامه »
چهل داستان ڪوتاه و زیبای اخلاقی وواقعی(حجاب و...)
جمعه 97/04/29
1.زهرا
از بچگی مادربزرگم نیلوفر صدام میڪرد ولی دوست داشتم زهراصدام ڪنه
یه روز قرار گذاشتیم با مادر بزرگم مسجد بریم.
میدونستم بابام اجازه نمیده.یواشڪی از خونه خارج شدم سرچهارراه قرار داشتیم
مادر بزرگم یه چادر بهم هدیه داد،خیلی قشنگ بود.چادر نماز،ازارزونترین پارچه ولی قشنگ چون خودش دوخته بود.
تو مسجد نماز ڪه تموم شد مادربزرگ گفت:یه فرشته ڪنارمن نشسته!باتعجب گفتم چرا من نمیبینم؟گفت یه نگاه به خودت بنداز!
-یعنی اینقدر چادرم قشنگه؟
گفت بیشتر از هرچیزی!… یه آهی ڪشید وگفت:چادر فاطمه خیلی ڪهنه ووصله داشت اما خیلی قشنگ بود!باخودم گفتم ڪاش چادر من هم مثل چادر فاطمه بود…
بعداز خداحافظی از مادربزرگ،داشتم به خونه برمیگشتم ڪه عمومو دیدم چادررو ازسرم ڪشید وتاخونه موهامو گرفت ورو خاڪها ڪشون ڪشون به خونه برد.
عمو در اتاق بابامو بازڪرد،پراز دودبود آخه بابام معتاده!…
عموم یه الم شنگه ای به پا ڪرد.
بابام هم تا تونست ڪتکم زد بعدهم سه بار دستمو با سیخ داغ ڪرد تا یادم باشه ڪه….اما هیچوقت یادم نموند!
منو تو اتاق حبس ڪرد وچادرمو تیڪه تیڪه ڪرد.
بادست سوخته تیڪه های چادرمو برداشتم دادم مادربزرگ برام وصله ڪنه…
بالاخره به آرزوم رسیدم چادر م شبیه چادر حضرت فاطمه سلام الله علیها شد….
ادامه »به چه زبانی حجاب را برای ڪودکان بیان ڪنیم؟ بامعرفی ڪتاب لینالونا
پنجشنبه 97/04/28
به چه زبانی حجاب را برای کودکان بیان ڪنیم؟
اشتباهی ڪه برخی مادران برای دلیل پوشش و حجاب می آورند
واینڪ چرایی حجاب از زبان ڪسی که خود مسیحی بوده
بااستفاده از کتاب لینا لونا
به چه زبانی حجاب را برای کودکان بیان کنیم؟
لینالونا داستان دختری است که از جنگل آدمکهای موقرمزی آمده و با صبا دوست میشود.
لینالونای داستان ما با موهای آبی و قشنگش مورد ستایش دیگر آدمکها قرار میگیرد
و از این موضوع خوشحال است اما …
جهت دریافت فایل pdf نمونه کتاب و خرید آن به این آدرس مراجعه نمایید?
http://fidibo.com/book/65668-لینالونا-(نسخه-PDF)
مطالب مرتبط
ڪتاب آرام بی سر(زندگینامه شهید حججی) ، ڪتاب نامه ای به خواهرم
دختر باید خانوم باشد ، چرا باحجاب شدم ، گلبرگ عفاف ، زیور عفاف
پاسخهای استاد به نقد مسأله حجاب ، چرا زن شدم ، شاخه نبات ، ترگل
بیوگرافی ڪوتاه و ننگین معصومه علینژاد (معروف به مسیح)
چهارشنبه 97/04/27
معصومه (مسیح) علینژاد قمیکلا
معصومه علی نژاد قمی معروف به مسیح علی نژاد در سال 1355 در «قمیکلا»
از توابع شهرستان بابل به دنیا آمد.
او خبرنگاری را از سال 1378 با کار در روزنامه همبستگی آغاز کرد
و بعد از آن کار خبرنگاری را در خبرگزاری ایلنا ادامه داد.
مسیح علینژاد در طول فعالیت خود با دیگر نشریات زنجیره ای
که توسط بازوی رسانه ای حلقه کیان و با پشتیبانی کسانی مانند عطاء الله مهاجرانی
و شماری از تندروهای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر می شدند،
همکاری نزدیکی داشت و بارها مطالب از او در روزنامه شرق، بهار،
وقایع اتفاقیه و هم میهن درج شد.
وی که در سال 1383 به عنوان خبرنگار پارلمانی ایلنا و روزنامه همبستگی فعالیت می کرد
از سوی کارپردازی مجلس اخراج گردید.
دلیل اخراج او، دسترسی غیر قانونی به اسناد خانه ملت عنوان شده است
خبرنگار ساده ای که پدرش بسیجی و برادرش جانباز بود.
خبرنگار پارلمانی که برای دسترسی به اخبار مجلس به عقد یک نماینده در آمد
و زن دوّمش شد و وقتی همسر اولِ نماینده فهمید از کشور فرار کرد…
ادامه »داستان تمام زندگی من نوشته شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی
سه شنبه 97/04/26
داستان واقعی از ماجرای زندگی یڪ تازه مسلمان لهستانی نمونه بارز استقامت و انتخاب آگاهانه و صبر در برابر سختیهای پیش رو در ۴۸قسمت تقدیم شما عزیزان می گردد
مقدمه نویسنده:
این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند …
و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته …
و نقشی جز روایتگری آنها ندارم …با تشکر و احترام
سید طاها ایمانی
#قسمت اول داستان دنباله دار تمام زندگی من: زمانی برای زندگی
حتی وقتی مشروب نمی خوردم بیدار شدن با سردرد و سرگیجه برام عادی شده بود …
کم کم حس می کردم درس ها رو هم درست متوجه نمیشم … و …
هر دفعه یه بهانه برای این علائم پیدا می کردم …
ولی فکرش رو نمی کردم بدترین خبر زندگیم منتظرم باشه …
بالاخره رفتم دکتر … بعد از کلی آزمایش و جلسات پزشکی… توی چشمم نگاه کرد و گفت …
- متاسفیم خانم کوتزینگه … شما زمان زیادی زنده نمی مونید …
با توجه به شرایط و موقعیت این تومور …
در صد موفقیت عمل خیلی پایینه و شما از عمل زنده برنمی گردید … همین که سرتون رو …
مغزم هنگ کرده بود … دیگه کار نمی کرد … دنیا مثل چرخ و فلک دور سرم می چرخید …
- خدایا! من فقط 21 سالمه … چطور چنین چیزی ممکنه؟…
فقط چند ماه؟ … فقط چند ماه دیگه زنده ام!! …
حالم خیلی خراب بود … برگشتم خونه … بدون اینکه چیزی بگم دویدم توی اتاق و در رو قفل کردم …
خودم رو پرت کردم توی تخت … فقط گریه می کردم …
دلم نمی خواست احدی رو ببینم … هیچ کسی رو …
یکشنبه رفتم کلیسا … حتی فکر مرگ و تابوت هم من رو تا سر حد مرگ پیش می برد …
هفته ها به خدا التماس کردم … نذر کردم … اما نذرها و التماس های من هیچ فایده ای نداشت …
نا امید و سرگشته، اونقدر بهم ریخته بودم که دیگه کنترل هیچ کدوم از رفتارهام دست خودم نبود …
و پدر و مادرم آشفته و گرفته … چون علت این همه درد و ناراحتی رو نمی دونستن …
خدا صدای من رو نمی شنید …
ادامه »
دختر در آیات و روایات
یکشنبه 97/04/24
در عصر کنونی که جامعه غربی در اوج بهره کشی از زنان و دختران تلاش می کند
تا با قانونمند کردن ضدّ ارزش های خود برای دیگر جوامع و فرهنگ ها،
فشارهای فراوان را به خصوص بر مسلمانان وارد سازد
توجّه به جایگاه دختران در سخن و سیره معصومان (ع) داروی شفابخش روزگار ماست
من از تو گلبنی بهتر ندیدم / ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم
میان این همه گلهای عالم / گلی خوشبوتر از دختر ندیدم
روز دختـــر مبــارڪ
باکمی دقت نظر شاید ببینیم که
برخی در این روزگار نیز ڪه به نوعی جاهلیت مدرن نام گرفته
هنوز پسران را بر دختران ترجیح می دهند وبنا به فرمایش قرآن چهره در هم میبرند…
اما در اندیشه اسلامی دختر از انچنان جایگاهی برخوردار است
که پیامبر اسلام در مهمترین مسائل اجتماعی آنان را وارد می سازد
ادامه »معرفی و دانلود ڪتاب آرامِ بی سر(زندگینامه و خاطرات شهید حججی)
جمعه 97/04/22
بمناسبت 21 تیرماه، سالروز تولد شهیدمحسن حججی
? معرفی کتاب «آرامِ بی سر، شهید حججی» جلد اول
مولف : علی ملک پور
ناشر کتاب : تحسین
تعداد صفحات : 108
کتاب «آرام بی سر» مجموعه خاطرات، زندگی نامه و وصیت نامه «شهید محسن حججی» است که توسط علی ملک پور از نویسندگان استان فارس به نگارش درآمده است.
ملک پور با مراجعه به زادگاه شهید حججی شهر نجف آباد و مصاحبه با پدر مادر، بستگان و همرزمان شهید، کتاب «آرام بی سر» را به نگارش در آورد.
کتاب یادشده در 6 فروردین با حضور دکتر ربیعی وزیر کار، دکتر جعفرپور رئیس کمسیون فرهنگی مجلس و مسئولین محلی در یادمان شهدای لارستان رونمایی و در اختیار مشتاقان قرار گرفته است
واقعه ۲۱تیر ماه وروز عفاف و حجاب ، تاریخ سخن می گوید
پنجشنبه 97/04/21
واقعیت ۲۱تیرماه مسجد گوهرشاد هویت ما است
گوهرنشانی بودن علامت استاندارد ما ایرانی هااست
بیانگر دلاوری و دینمداری مردم این سرزمین است
از وقایع مهم دوران حکومت رضاشاه پهلوی و نخست وزیری محمدعلی فروغی
خیزش مردم در جریان این واقعه در اعتراض به اجبار شدن
برسر نهادن ڪلاه شاپو و ڪشف حجاب توسط حڪومت مرڪزی بود
یڪ اعتراضی آرام و مدنی
اما حکومت وقت چه ڪرد؟!
همه را در مسجد گوهر شاد به گلوله بست
پاسبان بازنشسته حسینعلی ذوالفقاری گلمڪانی در اظهارات خود در مورد
آمار مقتولان گفته است:
«آن شب حدود دو سه هزار نفر را کشتند بردند بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان که الان درخت کاشتهاند خندق کندند هرکس که کشته میشد مثل جوال گندم همه را میریختند توی ماشین میبردند و میریختند توی آن خندق و خاک روی آنها میریختند البته از پاسبانها و نظامیها هم کشته شده بود که بروز داده نمیشد!»
وحتی برخی را زنده بگور ڪردند
خودم از یکی ازمشهدی ها شنیدم که می گفت … رفتم به عنوان حمال، مرا استخدام کردند … از زیر منبر افرادی که هنوز داشتند نفس می کشیدند آوردم بیرون که ببرند برای دفن.» (خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ص ۷۱)
ادامه »معرفی ڪتاب ویژه هفته عفاف و حجاب
پنجشنبه 97/04/21
معرفی ڪتاب زیبا و خواندنی ویژه زنان ودختران
ڪتاب:نامه ای به خواهرم
مؤلف:مهدی عدالتیان
ناشر:مشهد شاملو
نمونه را ببینید?
کتاب نامه ای به خواهرم را با هم ورق می زنیم
به نام خدای مهربان و آگاهی بخش
خواهرم سلام، نامه ات را خواندم
نوشته بودی؛
من نمی خواهم مثل مادرانم نا آگاهانه #حجاب داشته باشم،
نمی خواهم کهنه پرست باشم، نمی خواهم تحقیر شوم،
نمی خواهم از دیگران کمتر باشم،
نمی خواهم بدون انگیزه و هدف کاری که پدر و مادرم می گویند را انجام دهم…
اصلا کجای قرآن نوشته است زن باید حجاب داشته باشد؟
چرا مردان هر کاری دلشان میخواهد میکنند و همه محدودیت ها برای زنان در نظر گرفته شده؟
چرا نمی گذارند همه آزاد باشند تا مسأله طبیعی و عادی شود
و دیگر هیچ حساسیتی وجود نداشته باشد؟
شما آنقدر سخت گرفته اید که حتی اگر زنی در خانه اش تنها باشد
و بخواهد نماز بخواند، میگویید باید حجاب داشته باشد.
مگر خدا مرد است که باید از او هم رو گرفت؟
اصلا میخواهم بدانم بی حجاب بودن من چه ضرری برای دیگران دارد؟
هر طور دلم بخواهد لباس می پوشم و آرایش میکنم این چه ربطی به دیگران دارد؟
من که به قصد ایجاد انحراف و فساد آرایش نمی کنم.
از این گذشته، چرا به مردها نمی گویید نگاه نکنند، و زن ها باید خود را بپوشانند.
البته تصور نکن من بی دین و کافر هستم،
باور کن من هم مثل تو خدا را قبول دارم،
قرآن را قبول دارم، خیلی هم مؤمن هستم
و اصلا نمی خواهم که خدا از من ناراضی باشد،
قدر ناشناس هم نیستم، می دانم خدا چقدر به من نعمت داده،
غرق در نعمت های او هستم و دوست دارم هر روز به او نزدیکتر شوم
و او را از خود راضی تر کنم، در مسائل دقت کنم،
آنها را بفهمم آن طور که درست است زندگی کنم نه آن طور که به من تحمیل میکنند.
من می گویم وقتی این همه خانم بی حجاب هست حجاب داشتن من چه فایده ای دارد؟
اگر قرار است کسی از بی حجابی من منحرف شود و به گناه بیفتند،
به فرض به گناه بیفتد، پس چه فرقی می کند که من باحجاب باشم یا بی حجاب؟
از همه ی اینها گذشته چرا اینقدر سخت گیری؟
چرا حتی یک تار موی زن هم نباید بیرون باشد؟
می خواهم بدانم این یک تار مو چه ضرری دارد؟ چه فسادی ایجاد می کند؟
تو باید به من حق بدهی.
آخر من با چه انگیزه ای میتوانم حجاب داشته باشم و چگونه خودم را قانع کنم!؟
صفحات۵و۶ڪتاب
عزیزان میتونید برای رسیدن به پاسخ این سؤالات و دانلود این ڪتاب زیبا
از اینجا اقدام ڪنید
ما سعی ڪردیم صفحات این ڪتاب رو در ڪانالمون در پیامرسان ایرانی ایتا قرار بدیم
https://eitaa.com/fereshtehayezaminiam
مطالب مرتبط
نسخه الڪترونیڪ کتاب دختر باید خانوم باشه بصورت پی دی اف
چهارشنبه 97/04/20
هدیه ما به شما عزیزان در آستانه هفته عفاف و حجاب
نسخه الکترونیک کتاب دختر باید خانوم باشه?
این کتاب پره از متنهای کوچیک و جذاب برای دخترخانومها
نویسنده:رضا اخوی
ناشر:معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه
ازاینجا دانلود ڪنید?
ڪتاب چرا باحجاب شدم ، ڪتاب گلبرگ عفاف ،ڪتاب زیور عفاف