چشم برزخی(حڪایت از شیخ رجبعلی خیاط)

حکایت چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط

چشم برزخی❗️

دکتر حاج حسن توکلی نقل می کند :روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم.

سوار اتوبوس شدم. میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت.

جمعی آمدند بالا، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم دیدم همه زن هستند!!

همه یک شکل و یک لباس. دیدم بغل دستم هم زن است!

خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است

اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد. همه مرد شدند

با اینکه بنا نداشتم پیش شیخ ( مرحوم رجبعلی خیاط ) بروم ولی از ماشین که پیاده شدم

رفتم پیش مرحوم شیخ رجبعلی خیاط

قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود:

دیدی همه ی مردها زن شده بودند! چون آن مردها به آن زن توجه داشتند!

بعد گفت :

وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد همان جلوی چشمش مجسم می شود

ولی محبت امیر المومنین علی علیه السلام باعث نجات می شود.

چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود … 

تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند،و بشنود آنچه دیگران نمی شنوند.

برگرفته از ڪتاب ڪیمیای محبت

مطالب مرتبط

چهل داستان اخلاقی واقعی از حجاب و… ، توجواهری بانو ، چادر نورانی حضرت زهرا س

الاغ پیر فرصت طلب

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.