نسخه الڪترونیڪ کتاب دختر باید خانوم باشه بصورت پی دی اف
چهارشنبه 97/04/20
هدیه ما به شما عزیزان در آستانه هفته عفاف و حجاب
نسخه الکترونیک کتاب دختر باید خانوم باشه?
این کتاب پره از متنهای کوچیک و جذاب برای دخترخانومها
نویسنده:رضا اخوی
ناشر:معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه
ازاینجا دانلود ڪنید?
ڪتاب چرا باحجاب شدم ، ڪتاب گلبرگ عفاف ،ڪتاب زیور عفاف
برخورد قاطع قوه قضائیه با پدیده دختران خیابان انقلاب و پاسخ به یڪ شبهه درخصوص جرم هنجارشڪنی(آیا زمان پیامبر نیز چنین بود؟)
سه شنبه 97/04/19
برخورد قاطع قوه قضائیه با پدیده دختران خیابان انقلاب
شاپرک شجری زاده، از دختران خیابان انقلاب به دو سال حبس تعزیری و هجده سال حبس تعلیقی محکوم شد.
بعضی میگن
زن تو خیابون بی حجاب بره میگیرن زندانش میڪنن
آیا پیامبر هم با زنان آن زمان اینڪار را می کرد؟
اولا اینڪه در آن زمان زنان اینڪار ها را یعنی هنجارشڪنی نمیکردند
ثانیا رجبی دوانی گفت: در نقلی داریم حضرت علی(ع) زمانی که درجایگاه خلافت قرار داشتند،
بر مردان برخی زنان کوفه که آنگونه که باید و شاید حجاب را رعایت نمیکردند،
خرده گرفتند و آنها را سرزنش کردند.
ادامه را حتما بخوانید
...
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محمدحسین رجبی دوانی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه وضعیت حجاب در زمان حکومت پیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) چگونه بود؟گفت: پیش از اسلام با وجود مفاسد اخلاقی که در بسیاری از اعراب رایج بود،
به سبب شرایط جغرافیایی و آب و هوایی، مرد و زن باید پوششی برای سر خود میداشتند.
مردان چفیه داشتند و زنان روسری بلند.
اما وقتی اسلام ظهور کرد، تا مدتی وضعیت به همین گونه بود
یعنی وقتی مرد و زن بیرون میآمدند سرهای آنها پوشیده بود
تا اینکه بعد از هجرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مدینه و تاسیس دولت اسلام،
به سبب مزاحمتی که برای یک بانوی مسلمان جوان رخ داد، آیه حجاب نازل شد
و بر مبنای این آیه زنها که روسری بر سر داشته اند
اما تا پیش از این مانند چفیه مردها آن را به پشت سرخود میافکندند،
موظف شدند که جز گردی صورت خود، بقیه سر و گردن خود را بپوشانند
و به این ترتیب حجاب به عنوان یکی از احکام قطعی خداوند برای بانوان جاری و ساری شد.
وی ادامه داد: اما باید دانست که حجاب به این صورت درباره زنان آزاده مسلمان صدق می کرد.
زنان اهل کتاب و کنیزان از این مسئله مستثنی بودند ولی همانطور که بیان شد،
شرایط آب و هوایی ایجاب میکرد که حتی زنان غیرمسلمان و کنیزها هم سرهای خود را پوشیده داشته باشند،
لذا مسئلهای به عنوان بی حجابی و یا بدحجابی در عصر حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم معنا و مفهوم نداشت.
وی افزود: در حکومت امیرالمومنین علیهالسلام وضعیت به همین گونه است
منتهی به سبب گسترش قلمرو اسلام و فتح سرزمین های دیگر از تمدن هایی گوناگون در زمان خلفای پیش از امیرالمومنین علیه السلام و اختلاط و آمیزشی که بین مسلمان ها با غیرمسلمان ها پدید آمده بود،
طبیعتاً مواردی از ممالک دیگر و تمدنهای دیگر در بین مسلمانها رایج بوده است.
رجبی دوانی گفت: در نقلی داریم امیرمومنین علیهالسلام زمانی که در جایگاه خلافت قرار داشتند،
بر مردان بعضی از زنهای کوفه که مرکز خلافت بود
و آنگونه که باید و شاید حجاب را رعایت نمیکردند خرده گرفتند و آنها را سرزنش کردند.
با این حال مسئلهای که بعنوان مشکل حجاب و عفت بخواهد در جامعه وجود داشته باشد،
در حکومت پیغمبر و امیرمومنان علیه السلام مشاهده نمیشد.
وی در پایان اظهار کرد: اما باید این نکته را اضافه کرد
که طبق احکام اسلام واجب نبودن حجاب برای زنان غیرمسلمان و کنیزان
به معنای این نیست که آزاد و مجاز هستند که با آرایش و خودنمایی در صحن جامعه حضور پیدا کنند،
بلکه چنین کاری به عنوان شکستن هنجارهای الهی و جامعه اسلامی خود جرمی است که باید با آن جرم مقابله شود
مهربانی در حجاب به چه معناست؟
پنجشنبه 97/04/07
حجاب یعنی مهربانی ،
مهربانی در مساله حجاب به این معناست
که به نوع رفتار و عقیده خود در مساله حجاب ، فردی نگاه نکند
و فقط خودش و خواستههایش را در نظر نگیرد
و همواره دو گروه را مدنظر داشته باشد
و در نظر داشته باشد که غافل شدن از یکی از این دو گروه بعضا،
صدماتی جبران ناپذیر بر اجتماع وارد میسازد:
یکی زنان دیگر، که با بیحجابی خود آنها را به عرصه رقابت نکشد،
زیرا عموما دختران جوان سعی میکنند در زیبا جلوه دادن خود ، از دیگران پیشی بگیرند
و نام آن را هم دلبری میگذارند،
اما این رفتار ، دل بردن نیست بلکه دل شکستن است و نامهربانی کردن بر بقیه زنان است
چون با این کار ، رقابتی ایجاد میکنند که در این رقابت ،
زنان مسن تر و گروهی از دختران دچار محرومیت از زندگی سالم و با نشاط
و مختل شدن آن وهمچنین محرومیت از همسر میشوند،
چرا که در مسابقه سنگین جلوه گری و جلب توجه مردان ، از رقابت باز مانده اند.
نگاه فرد محور این دسته از زنان مثل راننده ماشینی است
که در روز بارانی به سرعت از میان چاله های داخل جاده عبور میکند
و برافرادی که داخل پیاده رو هستند آب میپاشد و آنها را خیس میکند
و بعدش میگوید به من ربطی ندارد میخواست کنار بایستد،
در حالی که اصلا متوجه نیست که مردم در پیاده رو و مسیر صحیح خود حرکت میکردند
و این خود اوست که دیگران را دچار اذیت کرده است
یعنی کسی که دیگران را در نظر نگیرد و بر بقیه انسانها نامهربان باشد خیلی رفتارها میتواند داشته باشد.
...
یکی از متخصصان مغز و اعصاب میگوید :
مصرف قرص اعصاب میان زنان بین سی تا چهل سال بسیار وحشتناک است
چون این زنان ، فکر میکنند همسرانشان دیگر به آنها توجه ندارند و به گزینههای میاندیشند.
دومین گروهی که دختران و زنان در تعاملات اجتماعی خود باید به آن توجه کنند
و به آنها مهربان باشند، مردان هستند.
مهربانی کردن به مردان یعنی در مقابل مردان دلبری نکند، فکر و روح آنها را درگیر نکند.
فرض کنید اصلا رقابتی در کار نیست ، اما اگر زنان حجاب را رعایت کنند
یعنی ذهن مردان را آزار نمیدهند در نتیجه مردان بهتر میتوانند درس بخوانند،
کار کنند و تمرکز بیشتری بر فعالیتهای فردی و اجتماعی داشته باشند.
این نکته مهمی است ، یکی از مشکلات بزرگ جامعه ما این است که زنان ، مردان را نمیشناسند
و مردها هم زنها را .
خیلی از ازدواجها که به طلاق میانجامد به خاطر همین عدم شناخت است .
مادر بزرگها به دخترانشان مردها را معرفی نمیکنند و پدربزرگها هم به پسرانشان ، خانمها را معرفی نمیکنند.
اگر خانمها آقیون را بشناسند، حجاب را رعایت میکنند تا آنها آزار نبینند.
خانم با محبت و مهربان ، با حجاب است .
این کلام عمیق و ریشه داری است که هنوز نتوانسته ایم آن را توضیح دهیم.
در جوامع غربی با اینکه حجاب رواج ندارد ولی آدمهای معمولی معمولا این چیزها را رعایت میکنند،
همه جا خودشان را تزیین نمیکنند، همه جا شروع به دلبری و دل شکستن نمیکنند
ولی در جامعه ما متاسفانه حرص و ولع ویژه ای در این زمینه وجود دارد.
باید این فرهنگ تغییر کند.
در یکی از سفرهای تبلیغی به کانادا، توافق شد در دانشگاه تورنتو، سخنرانی داشته باشم
و البته مخاطبین جمعی با عقاید و تفکرات غیردینی و مخالف نظام جمهوری اسلامی بودند
که بعضا به مقدسات ما هم توهین میکردند،
و حتی نپذیرفتند که با لباس روحانیت در آن برنامه بروم،
بنابراین با لباس معمولی در آن جمع حاضر شدم . بحث به مسائل معنوی رسید.
بنده گفتم شما مسائل معنوی را از یک زاویه دید دیگری نگاه کنید
شاید زیباتر از وقتی باشد که از راه دور به آنها نگاه میکنید،
و به همین مناسبت بحث حجاب مطرح شد.
یکی از خانمها که تقریبا میانسال هم بود گفت :
چرا حجاب داشته باشیم ، خب مردها کور بشوند نگاه نکنند.
طبیعتا در آن جلسه که مردان هم بودند این حرف ایشان به جای اینکه مورد استقبال دیگران واقع شود،
بسیار سخیف به نظر رسید. بنده گفتم حالا اگر کور نشوند چه اتفاقی میافتد ؟
گفت : مسئولیتش با خود مردهاست.
گفتم در این رقابت یه عده از خانمها جا میمانند و دیگر به آنها توجهی نمیشود. تکلیف آنها چیست ؟
و شما خودتان هم سن و سالی را سپری کرده اید ( احتمالا مشمول این دسته از زنان میشوید).
همه خندیدند. بنده نمیخواستم ایشان مورد تمسخر قرار بگیرد
بلکه میخواستم توجهش را به این نکته جلب کنم که چرا درست نگاه نمیکنی.
در غرب که حجاب نیست زن از یک سن معینی از دایره مصرف خارج میشود،
چون در عرصه رقابت با دختران جوان هم طرازی نمیکند و خود به خود از گردونه حذف میشود.
فیلمهایی در غرب ساخته شده که گرچه مبتذل هستند
اما این واقعیت را نشان میدهند و از قلب بازیگرانی سخن میگویند که دوران میانسالیشان فرا رسیده
و دیگر کسی آنان را بازی نمیدهد و چقدر افسرده شده اند.
البته حجاب داشتن ، دین نمیخواهد.
تصاویر به جامانده از اروپای قدیم و فیلمهای سینمایی قدیمیتر اروپای نشان میدهد
که حجاب در میان مسیحیان و سایر ادیان وجود داشته است.
زنان اروپایی عموما پیرانهایی به تن میکرده اند
که آستین آن تا مچ دست و بلنی آن تا قدم بوده و اندام زن را هم کاملا میپوشانده است.
این برهنگی غربی از وقتی حاصل شد که صهیونیستها بر مسیحیان حاکم شدند.
همان یهودیانی که مسیحیها را غالبا از طریق فیلمهای هالیوودی وادار به برهنگی کردند.
صنعت فیلمسازی هالیوود در دست یهودیان است و فیلمهای اینچنینی را برای عرضه به دیگران تولید میکنند
ولی خودشان پیام و محوای فیلم را عمل نمیکنند، چون نمیخواهند جوان هرزه داشته باشند.
در بعضی فیلمهای ساخت یهودیان، میبینیم که حتی وسط سرویس مدارس و دانشگاهها پردهای کشیدهاند
که دختران و پسران را از هم جدا میکند.
چون میدانند بی حجابی جلوی تمرکز فکری و رشد علمی را میگیرد.
اینها همه نتیجه رقابتهای سختی است که در موضوع حجاب مشاهده میشود.
حجاب جلو رقابتهای شکننده را میگیرد و جلو نامهربانی کردن به مردان را هم میگیرد.
انسان باید بزرگوار و مهربان باشد.
زاویه دید دیگر این است که زن و مرد، حجاب را عامل لذت بیشتر از زندگی تصور کنند.
اگر جوان مجرد دختر باشد یا پسر ، چشم خود را به حرام آلوده کند ،
بعدها زندگی مشترک موفقی نخواهد داشت و عشق در زندگی او از بین خواهد رفت.
اگر حجاب نباشد زن و مرد حتی از لذت جنسی هم محروم میشوند.
پس از ناحیه لذت، حجاب عامل رشد و بهبود زندگی است. متاسفانه کسی اینها را توضیح نمیدهد.
بنده از متولیان رسانهای و نویسندگان و فیلمسازان گله مندم که این حقیقت کلیدی را
از طریق ساخت فیلمهای ارزشمند برای مردم بیان نمی کنند.
از زاویه دید دیگری هم میتوان حجاب را بررسی کرد.
در رابطه بین زن و مرد، مردان ضعیفترند،
به همین دلیل خداوند مدیریت رابطه زن و مرد را به زنان سپرده است و از این زاویه دید،
حجاب عامل اقتدار زن میگردد. لذا زنی که حجاب را رعایت نکند تضعیف میشود.
در بعضی کشورها مثل لبنان حجاب از اهمیت زیادی برخوردار است
به طوری که زنان غیر محجبه برای باحجاب شدن، جشن حجاب برگزار میکنند
و پس از آن ، چه ارتباط عاشقانه ای با حجاب برقرار میکنند و چه تعابیر زیبایی درباره آن به کار میبردند.
در لبنان در منزلی مهمان بودیم که بعضا زنان آن منزل ، محجبه نبودند.
در آن جمع، چون بنده روحانی بودم،
میپرسیدند که چه مناسبت میلاد یا جشنی در آن ماه یا ماههای بعد هست تا همان روز را ، جشن حجاب بگیرند
و محجبه شوند.
از یکی از آنها که در سال قبل محجبه شده بود انگیزه حجابش را پرسیدم،
گفت میدانستم که در اسلام حجاب هست اما حوصله حجاب گرفتن را نداشتم.
تا اینکه از بس که مردها به من نگاه میکردند خسته و متنفر شدم
چون دوست نداشتم مردها به من نگاه کنند به همین خاطر تصمیم گرفتم حجاب داشته باشم.
همین مساله ، خودش یک زاویه دید جدید است که مغفول مانده است.
امیدوارم که مورد توجه قرار بگیرد. انشاالله
یادداشت هایی از استاد پناهیان
ڪتاب زیبای چرا باحجاب شدم با نگاهی به فلسفه استاد شهید مطهری
سه شنبه 97/04/05
کتاب چرا با حجاب شدم نوشته های مژده بهروزی است
که با نگاهی به فلسفه حجاب شهید مطهری نگاشته شده است
وانگیزه و دلایل انتخاب پوشش اسلامی را از زبان دختری که زمانی بی حجاب بود بیان می کند.
انتخاب حجاب برای این دختر انتخابی آگاهانه بوده است
که اکنون به دفاعی عاقلانه از محجبه شدن انجامیده است .
در این کتاب برای پذیرش حجاب استدلال آورده شده است
و به برخی پرسش ها و شبهات پیرامون آن پاسخ داده شده است
...
کتاب “چرا با حجاب شدم؟”
نوشتههای مژده بهروزی به قلم روان محمد رحمتی شهرضا
ناشر: انتشارات جوانان موفق
در این کتاب، یکصد و ده دلیل برای انتخاب پوشش اسلامی ذکر شده است
که در چهار فصل شامل:
فصل اول دلایل عقلی «برهان گویا، دلایل عقلی و منطقی برای انتخاب پوشش اسلامی»،
فصل دوم آیات قرآن «بر ساحل وحی، حجاب در قرآن»،
فصل سوم روایات اهل بیت (ع) «در محضر نور، حجاب در روایات»
و در فصل چهارم داستانها و وقایع عبرت آموز «چراغ راه، داستانها و مطالب عبرت آموز» تدوین یافته است.
در یکی از دلایل عقلی از فصل اول میخوانیم:
حجاب من به مردها میفهماند که من به آسانی پیدا نمیشوم و قابل دسترس نیستم.
چون به هر زنی نگاه کند، او خود را پوشانده است.
اگرچه در ظاهر به زنان گفته میشود که پوشیده بیرون بیایید،
واقعیت آن است که به مرد گفته میشود، بهره جنسی در همه جا ممنوع!
چون راه چشم که نافذترین کانال حسّی مردان است را نمیتوان سدّ کرد.
حجاب رفتاری از دلایل قرآنی، در این کتاب است
که نویسنده با استدلال به آیه ۳۱ سوره نور به آن پرداخته است.
در قسمتی از این دلیل آمده است:
در حقیقت آن چه مردان را تهییج میکند سه چیز است:
زیبایی، زیور و حرکتهای اغوا کننده، که در قرآن مجید به «تبرج» تعبیر شده است.
رفتار زن میتواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود، یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود،
ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد به ندرت اغوا میشود.
به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهی از بیحجابی و بیپردگی هم اغوا کنندهتر است.
امروزه بعضی لباسها که مد روز نیز هستند،
حجم و انحنای بدن را چنان نمایان میکنند که اغوای این پوشیدگی، گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.
بنابراین از نظر قرآن، زن نباید به گونهای در اجتماع ظاهر شود که سبب جلب توجه و تحریک مردها شود.
از دیگر موضوعات این کتاب میتوان به «چراحجاب فقط برای زنان باشد؟»،
«پیشینه حجاب»، «تحصیل آری! اختلاط نه!»،
«حجاب و امنیت»، «استعمار»، «بیحجابی آفت روح»،
«آمارها چه میگویند؟»، «پاسخ به سه شبهه»، «حجاب و رضایت همسر»،
«گوهرنایاب»، «حجاب و جذابیت زن»، «سقط جنین»، «حجاب و احترام به زن»،
«حجابِ گفتاری»، «سنّ حجاب»، «حضرت زهرا(س)، الگوی حجاب»،
«زکات زیبایی»، «حجاب در کربلا»، «در خدمت شیطان»، «حدّ حجاب در برابر محارم»،
«چادر بهتر است یا مانتو؟»، «چشم برزخی»، «گرسنه شکم و شهوت»،
«نتیجه پایداری در حجاب»، «اتومبیل همگانی»، «سخن بزرگان»و«سخن شهدا» اشاره کرد.
در بخشی از مقدمه کتاب آورده شده است:
چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که بسیاری از ما در معرفی مذهب و مسائل معنوی
به فرزندانمان خوب عمل نکردهایم. مذمت کردن از یک اخلاق و رفتار و یا تعریف از آن!
اگر چه درست هم باشد، اما اثری بر آن مترتب نیست و نتیجهای در بر نخواهد داشت.
باید عوامل و ریشههای یک رفتار بررسی شده و آگاهی مناسب در خصوص موضوع ارائه شود.
از جمله این رفتارها، مسئله پوشش و حجاب دختران و زنان جامعه ماست
که در وضعیت موجود فقط یک تیپ خاص نیست، بلکه تفکر خاص و نماینده یک بینش و مکتب است.
موید این ادعا خبرهایی است که از برخوردهای با حجاب اسلامی در گوشه و کنار دنیا به گوش میرسد.
آنچه در این کتاب دنبال آن بودهایم انگیزه و دلایل انتخاب پوشش اسلامی است
که از زبان دختری که روزی بدحجاب بوده، بیان میشود.
معمولاً انگیزه دخترانی که نسبت به حجاب حساسیتی ندارند چنین است
که مثلاً مادرم یا خالهام همینطور بودهاند، محیطمان این گونه است،
این، یک لباس سنتی است، نشانه طبقه عقب مانده و در حال مرگ و …
آنچه این طرز تفکر را نشانه قرار میدهد، آگاهی دادن کافی در این مسئله به دخترا است
تا خودشان آگاهانه حجاب را برگزینند.
دختر شهید مظلوم آیت الله سید محمد حسینی بهشتی (ره) میگوید:
ایشان هرگز در برخوردشان با من امر به داشتن حجاب و رعایت موازین شرعی نمیکردند
زیرا اعتقاد داشتند اجبار، موجب دوری جوانان از اسلام میشود
و باید با شیوه مطالعه و بررسی در مسائل، انتخاب را به عهده خود نوجوان گذاشت.
در اروپا (سفر آلمان) نیز هرگز مرا وادار به داشتن حجاب نکردند
بلکه چون معلمی دلسوز و مهربان، ساعتها در این خصوص با من به بحث پرداختند
که برایم بسیار راهگشا بود، زیرا وقتی به آلملن رفتیم تازه به سن تکلیف رسیده بودم
و برایم بسیار سخت بود که در آن جامعه بی بند و بار اروپا به حجاب معتقد و ملتزم باشم،
اما ایشان با آگاهی دادن و ایجاد امکان مقایسه بین دین مسیحیت
و اسلام و بیان وظایف و مسئولیت دختران در اسلام سبب شد
که با آگاهی کامل و به رغم دشواریهای بسیار و دشنامهایی که از سوی گروه هم سن خود میشنیدم
به حفظ حجاب و رعایت دیگر دستورات شرعی بپردازم.
این کتاب حاصل گفتگوی من با سرکار خانم مژده بهروزی است
که میخواست حجاب را آگاهانه به عنوان پوشش خویش برگزیند.
ایشان پس از یادداشت مطالب بیان شده، برای استفاده دیگران تصمیم به انتشار آن گرفت.
بنده نیز استقبال نموده و پس از کم و زیاد کردن مطالب، کتاب حاضر آماده شد.
این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است
فصل اول برهان گویا به دلایل عقلی و منطقی برای انتخاب پوشش اسلامی می پردازد
فصل دوم بر ساحل وحی به مسئله حجاب در قرآن می پردازد
فصل سوم در محضر نور حجاب را از منظر روایات بررسی می کند
فصل چهارم چراغ راه به داستان ها و مطالب عبرت آموز پیرامون حجاب می پردازد
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
حجاب و پوشیدگی سبب زیاد شدن ازدواج می شود
به این نحو که وقتی چشم جستجوگر و حریص مرد به هر جا افتاد می بیند پوشیده است ;
بنابراین تیر نگاهی که به سنگ خورد , قهرا به سمت همسری شرعی قانونی برخواهد گشت
و مرد برای ارضا میل خود به ازدواج هدایت می شود .
حجاب مرد را مهیای تهیه منزل و زندگی و جلوگیری از هرزه گری می نماید.
شهید مطهری رحمة الله علیه می گوید:
« حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تر ریشه می گیرد
و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی , چه بصری و لمسی
و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ,
اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد.
برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد
اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.»
خواهر ها یکی از شهر اولدنبرگ آلمان فارغ التحصیل رشته اقتصاد و علوم اجتماعی که مسلمان شده است
در پاسخ به چگونگی انتخاب حجاب چنین می گوید:
« مطالعات زیادی داشتم. در این خصوص با مطالعات دوره ای به این نتیجه رسیدم
که سلامت خانواده و جامعه در گرو پیدا شدن قانون یا اصل حجاب است .
ترویج مصرف گرایی و مسائل جنسی و سکسی و عرضه زیبایی ها ی زن
در این راستا منجر به انحراف انسان از مسیر اصلی زندگی اش می شود…
( کتاب چرا با حجاب شدم / صفحه 39 و 41 )
عزیزان میتونید این ڪتاب رو از اینجا سفارش بدید
راههای شناخت و درمان افسردگی به ڪمڪ معنویات
یکشنبه 97/04/03
افسردگی
بعضی از مردم در خود احساس ناراحتی وافسردگی می کنند
در حالی که در ظاهر همهی اسباب وسائل زندگی ورفاه آسایش را دارند
و علت این نارضایتی را درک نمیکنند
این عده باید بدانند که یک سلسله احتیاجات معنوی آنها بر آورده نشده است.
باید اعتراف کنند که ایمان هم یکی ازحوائج فطری بلکه بالاترین احتیاج است
واگر نور خدا را دردرون خود مشاهده کنیم
و یاد او را همواره در روح وجانمان زنده نگه داریم
آنوقت است که معنای سعادت و آرامش ولذت حقیقتی را درک کنیم
ابزار و وسایل آرامش و تأثیرات علم بر آرامش و دلگرمی را در ادامه بخوانید
...
ابزارو وسیله آرامش
در قرآن چند چیز وسیله آرامش معرفی شده است که نمونه هایی از آن را می آوریم
الف)یادخدا
الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (28)
کسانی که ایمان آورده اند و دلهایشان به ذکر خدا آرام می شود.آگاه باشید تنها با یاد خدا آرام می گیرید.
ب )دعای پیامبر صلی الله علیه و آله
إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (103) درود ودعای تو برای مردم آرامبخش است.
ج )امدادهای غیبی
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ (4) او کسی است که آرامش رادر دلهای مؤمنان نازل کرد
د )همسر
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً (21)
خداوند برای شما همسر قرار داد تا به نزد او آرامش یابید.
ه )خانه
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً (80) کسی که برای شما از خانه هایتان محل آرامش قرار داد.
و )شب
هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فيهِ (67) که شب را زمانی مناسب برای آرمیدن و آسایش قرارداد
تاثیر علم در آرامش و دلگرمی
دستیابی به اطمینان و آرامش میتواند عوامل گوناگونی داشته باشد
ولی در رأس آنها آگاهی و علم جلوه ی ویژهای دارد؛
1.کسی که میداند ذره مثقالی از کارش حساب دارد
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (8) نسبت به تلاش فعالیتش دلگرم است.
2.کسی که میداند بر اساس لطف رحمت الهی آفریده شده
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ (119) امیدوار است.
3.کسی که میداند خدا در کمین ستمگران است إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ (14) آرامش دارد.
4.کسی که میداند خداوند حکیم وعظیم است و هیچ موجودی را بیهوده خلق نکردهاست
*علمیم حکیم*خوش بین است.
5.کسی که میداند راهش روشن آینده اش بهتر از گذشته است
وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (17) قلبش مطمئن است.
6.کسی که میداند امام رهبرش انسانی کامل،انتخاب شده از جانب خداوند ومعصوم از هر لغزش خطاست
إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً (124) آرام است.
7.کسی که میداند کار نیک او از ده تا هفتصد بلکه تا بینهایت برابر پاداش دارد
ولی کار زشت او یک لغزش به حساب میآید دلخوش است
مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ
سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ (261)
8.کسی که میداند خداوند نیکوکاران را دوست دارد
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ (195) به کار نیکش دلگرم می شود
9.کسی که میداند کار خیرش آشکار وکار شرش پنهان می ماند
*یا من اظهر الجمیل وسترالقبیح*شاد است.
عوامل اضطراب ونگرانی
یکی از شایعترین بیماریهای قرن حاضر اضطراب وافسردگس است.
برای این بیماری که دارای علائمی همچون انزواطلبی، درخودفرورفتن،
خود کم بینی وبیهوده انگاری است دلایل بسیاری را ذکر کردهاند ازجمله:
1. شخص افسرده از اینکه همه چیز را مطابق میل خود نمی بیند دارای افسردگی شده است
درحالی که ما نباید بخاطر اینکه چون به همه آنچه می خواهیم نرسیدیم
از مقدار ممکن آن هم دست برداریم وتسلیم شویم.
2. شخص افسرده باخود فکر میکند که چرا همه مردم مرا دوست ندارند
و حال آنکه این امر غیر ممکنی است و حتی خدا و جبرئیل هم دشمن دارند.
لذا انسان نباید توقع داشته باشد که همه او را دوست بدارند.
3. شخص افسرده گمان میکند که همه ناگواریها از بیرون وجود اوست
درحالی که عمده تلخیها عکس العمل وپاسخ خصلتها و کردارهای خود ماست.
5. شخص مضطرب از شروع در کارها نگران است احساس ترس و تنهایی می کند.
حضرت علی علیه السلام برای رفع این حالت می فرماید :
(اذا خفت من شیء فقه فیه )بحارالانوارج71/262 از هرچه میترسم خود رادر آن بینداز
که ترس هر چیز بیش از خود آن است.
6. شخص مضطرب نگران آن است که آینده چه خواهد شد.
این حالت را میتوان با توکل بر خدا پشتکار درمان کرد.
7. چون در بعضی کارها ناکام شده است نگران است که شاید در تمام امور به این سرنوشت مبتلا شود.
8. چون بر افراد قدرتهای ناپایدار تکیه دارد با تزلزل آنها دچار اضطراب میشود.
9. و خلاصه اموری همچون عدم قدردانی مردم از زحمات آنها ،
گناه،ترس از مرگ،تلفنهای خانواده به اینکه نمیدانی ونمیتوانی،
قضاوتهای عجولانه،توقعات نابجا تصورات غلط،
علت بسیاری از افسردگیها و اضطرابها میباشد
که با یاد خدا و قدرت عفو و لطف او میتوان آنها را به آرامش و شادابی مبدل ساخت
خداحافظی امام سجاد علیه السلام با ماه مبارڪ رمضان
پنجشنبه 97/03/24
خداحافظ ای ماه بندگی خدا
حضرت امام سجاد (ع) در فرازهای ابتدایی دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه
ماه مبارک رمضان را عید اولیاء الله می داند
و یکی از بهترین بخشش های خدای سبحان را ماه رمضان
و روزه این ماه معرفی کرده و می فرماید:
خدایا نعمت های فراوانی به ما دادی
یکی از برجسته ترین نعمتها ماه رمضان و یکی از بهترین فضیلت ها روزه
این ماه است که نصیب ما کردی و هیچ زمانی به عظمت زمان ماه رمضان نیست.
گذشته از آن که شب قدر را در آن قراردادی
این ماه ظرف نزول قرآن شد که چنین فیضی در این ماه نازل شد
و این نعمت را مخصوص مسلمانان نمودی و سایر ملل از نعمت روزه گرفتن محرومند
ما به امر تو روزش را روزه گرفتیم و شبش را به کمک تو به قیام و عبادت مشغول بودیم
بقیه مطلب را در ادامه ببینید
...
حضرت زین العابیدن(ع) پس از جملاتی می فرماید:
«واربحنا افضل ارباح العالمین » ما سودی که در این ماه بردیم هیچ تاجری در هیچ گوشه دنیا نبرده است .
«ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده » ،
این ماه بعد از آن که پایانش فرارسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت
«فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا»
پس ما هم با ماه خدا وداع می کنیم وداع با دوست عزیزی که مفارقتش برای ما توانفرساست،
«و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا»
ما کسی را وداع می کنیم که رفتنش برای ما بسیار گران و سخت است
و ما را غمگین می کند و به وحشت و ترس می اندازد
حضرت در ادامه به عنوان خداحافظی با ماه مبارک رمضان « تعبیر السلام علیک» را به کار می برند
در محاورات عربی و نیز در آداب شرعیه هم اینطور است که در هنگام ورود به شخص سلام میکنند
و هم هنگام خروج و وداع نیز سلام میکنند.
ای ماه رمضان! دوری تو برایم سخت است، ای مونس من
امام سجاد(ع) با بیانی زیبا و حسرت آمیز به وداع با ماه رمضان پرداخته
و می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ الْأَعْظَمَ»؛
خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ اولیای خدا!
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ»
خداحافظ ای بزرگترین همراه از میان زمانها و اوقات؛ و بهترین ماهها در ایّام و ساعات.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ»
خداحافظ ای ماهی که آرزوهایمان در تو نزدیک شد؛ خداحافظ ای ماهی که اعمال نیک در تو منتشر شد.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً»
خداحافظ ای همراه من که ارزش تو بالا بود و اکنون که میروی دلم را به درد میآوری.
فراق تو برای من بسیار دردناک است
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ»
خداحافظ ای مونس من، که وقتی آمدی مرا خوشحال کردی
«وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَی»
و اکنون که میروی، مرا به وحشت میاندازی، که بدون تو چه کنم.
خداحافظ ای ماه دوری از زشتیها
حضرت سجاد(ع) در فرازهایی از دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه می فرماید
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ»
خداحافظ ای همراه من که تا بودی، دل من رقیق بود و از آن سر سختی هایش،
بیرون آمده بود و وقتی که تو آمدی، گناهانم کم شد.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سَبِیلَ الْإِحْسَانِ»
خداحافظ ای یاوری که کمک کردی تا من بر شیطان غلبه کنم
و ای همراهی که راههای نیکی را بر من آسان کردی.
خداحافظ ای ماه آزادی از دوزخ
امام زین العابدین(ع) در فرازی دیگر از این دعا بر رهایی از آتش جهنم
در ماه رمضان اشاره کرده و می فرماید:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَهُ بِکَ»
خداحافظ ای ماهی که تعداد آزادشدهگان از آتش جهنم در تو زیاد شد
( اشاره به روایتی است که خداوند در هر شب، به هنگام افطار هزار،
هزار کس را از آتش جهنم نجات میداد؛ در شبهای جمعه هر یک ساعت،
و در شب آخر ماه رمضان به مقدار تمام کسانی که در کلّ این ماه از آتش نجات داده است را نجات میدهد.)
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ»
خداحافظ ای ماهی که گناهان را پاک کردی و محو نمودی و همه عیبها را پوشاندی
« السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ»
خداحافظ ای ماه! چهقدر برای گناهکاران طولانی بودی و چهقدر برای مؤمنین عظمت داشتی!
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ»
خداحافظ اى ماهى که هیچ ماه دیگری از تو برتر نیست
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ»
خداحافظ اى ماهى که تا تو بودى، امن و سلامت بود
«السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَةِ»
خداحافظ اى ماهی که نه در همنشینی با تو ناراحتی وجود داشت و نه بدی و ناپسندی در حضور تو بود
«السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ»
ای ماه رمضان خداحافظ و به سلامت! همانگونه که تو بر ما با برکات فراوان و سلامتی فرود آمدی
و ناپاکیهای گناه را از ما زدودی و ما را از خطاها شست و شو دادی!
ناراحت از رفتن تو و چشم انتظار آمدن دوبارهات
«السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً»
خداحافظ که در این وقت وداع، نه از تو ناراحتیم و نه از روزهداریات خسته شدهایم.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ»
خداحافظ از جانب من که خواستار تو بودم و پیش از آمدنت خوشحال بودم
که تو خواهی آمد و اکنون هم که میخواهی بروی
اندوهگین شدهام که از دوریات چه کنم!
«السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا، وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا»
خداحافظ که چه بدیهایی را از ما دور کردی و چه خیراتی را با آمدنت نصیبمان کردی!
خداحافظ ای ماه مبارک! خداحافظ شب قدر!
«السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
خداحافظ و درود بر تو و شب قدر که از هزار ماه برتر است
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ.»
خداحافظ که تا بودی، مشتاق آن بودیم که بیشتر بمانی و اکنون که میروی
دلهایمان برای دیدار دوبارهات پَر میکشد
«السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ»
خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و کرمت که از آن محروم گشتیم
و برکات گذشتهات را از کف دادیم.
«اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ»
خداوندا ما «اهلِ» این ماه بودیم و تو ما را به آن شرافت بخشیدی و با آن، بر سر ما منّت گذاشتی! …
جملات عجیبی که از امام زینالعابدین(ع) در این دعا نقل شده است،
همه بر عظمت این ماه دلالت میکند چنانکه امام صادق (ع) فرمودند:
«مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ»
اگر کسی در ماه رمضان مورد غفران قرار نگیرد،
بعید است که بعد از این ماه مشمول لطف و رحمت خدا قرار گیرد…
خدایا! مصیبت هجران ماه رمضان را برای ما در روز عید فطر جبران فرما
پس حضرت در ادامه دعا عرضه می دارد:
خدایا تو آن توفیق را دادی که ما اهل این ماه باشیم
در حالی که عده ای از فضیلت این ماه به خاطر شقاوتشان محرومند،
پروردگارا تو مولای مایی در آنچه ما را به شناخت آن برگزیده ای
و ما را راهنمایی کردی که از آن پیروی کنیم
و در پرتو توفیق تو، به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصیر نایل آمدیم و اندکی از وظایف بسیار را ادا کردیم .
پروردگارا در حالی تو را ستایش می کنیم
که به بد رفتاری خود اقرار و به ضایع نمودن نعمت احکام تو و عمر خویش اعتراف داریم
و برای توست از ناحیه دلهای ما پیمان پشیمانی و از ناحیه زبان پوزش طلبی صادقانه
پس اجر مصیبت در اعتراف به تقصیر را به ما عنایت و عوض خیری به ما لطف فرما
و پذیرش پوزش را برای ما مقرر فرما و ما را در تقصیر از ادای حق خود سرزنش مکن
و عمر ما را تا ماه مبارک آینده طولانی بفرما
و هنگامی که ما را به سال آینده رساندی کمک کن تا آنچه در خور توست عبادت کرده
و آنچه سزاوار توست طاعت کنیم و توفیق انجام کار نیک را به طور مستمر به ما عطا فرما
تا آنچه شایسته مقام توست در تمام ماه مبارک رمضان که در مدت عمر ما پیش می آید جبران شود.
امام سجاد در فرازهای پایانی این دعا می فرماید:
پروردگارا هجران ماه مبارک را که مصیبت ماست برای ما در روز عید فطر با برکت جبران فرما
و ثواب همه کسانی که تا روز قیامت در این ماه روزه
روزه می گیرند یا عبادت می کنند برای ما نیز مقرر فرما…
تناقض گویی های یاسی اشکی ، بازی خطرناک مهمان ماه عسل با سلامت دختران ایرانی
چهارشنبه 97/03/16
چندروز پیش شاهد حضور خانم یاسمن اشڪی در برنامه ماه عسل بودیم
وی اظهاراتی در خصوص لزوم تزریق واڪسنی برای خانمها داشتند
ڪه کاملا مخالف با گزارشات پزشڪی است
به نقل از باشگاه خبرنگاران مطالعهای جدید نشان داده است
که واکسن گاردسیل که برای مقابله با ویروس پاپیلوم انسانی استفاده میشود
سیستم تولید مثل خانمها را نابود میکند و تاثیرات مرگباری دارد
واصلا برای خانمها توصیه نمی شود وباعث نازایی میشه
حتما ادامه مطلب را بخوانید
...
یکی از این موارد زن جوانی از استرالیا است
که بر اثر استفاده از این واکسن دیگر توانایی باروری را ندارد.
تخمدانهای این دختر 16 ساله بر اثر استفاده از این واکسن
قبل از اینکه تکامل یابد از بین رفته است و در واقع او به یائسگی زودهنگام دچار شده است
از طرفی دیگر این خانم به نقل از آکاایران در کلامش تناقض بسیاری دیده می شود
یڪبار ادعا کرده است که شیمیایی شده و در آمریڪا درمان شده
والآن ادعا دارد که دچار بیماری ناشناخته ای شده ودرمان شده
این درحالی است که
همه آنچه درباره او به زبان انگلیسی وجود دارد،
درباره «یاسی اشکی»،دختر جوانی است که به همراه دوستانش
یک موسسه و وب سایت «آموزش سلامت جنسی» را اداره می کنند
و کلامی از «معجزه» ای که برای او اتفاق افتاده صحبت نمی شود.
خانم اشکی «ادعا» می کند تا زمان افشای راز بیماری اش در ماه عسل،
حتی پدر و مادرش هم از این بیماری سخت، صعب العلاج
با دوره های درمانی طولانی و آثار بدنی و روانی
که شرح آن از زبان خود ایشان در این برنامه شنیده شد، خبر نداشتند!
اما راز این تناقض گویی و تلاشهایشان برای چیست؟!
او همه این داستان های احساسی و غیرقابل اثبات را می گوید
تا همه را به ضرورت واکسینه کردن علیه این بیماری
و تزریق واکسن HPV به همه دختران نوجوان ۹ تا ۱۱ سال
و همچنین جمع آوری کمک مالی برای پروژه تولید واکسن در داخل کشور، قانع سازد
این در حالی است که واکسن HPV
با نام های تجاری «Gardasil ۹» «Gardasil» و «Cervarix»
از زمان اولین عرضه خود در ۲۰۰۶ در آمریکا تاکنون یکی از جنجالی ترین داروها بوده است
چرا که آثار جانبی استفاده از این واکسن
باعث شده که در بسیاری از نقاط دنیا این واکسن را برنامه های واکسیناسیون خود کنار بگذارند
و یا آن را یک داروی ممنوعه اعلام کنند
سخن اینجاست…
چرا در رسانه ملی! از چنین کسانی که مأمور اجرای سند ۲۰۳۰در ایران هستنددعوت می شود؟!
واقعا باید به حالشون تأسف خورد و همه رو از این اقدام شوم وپلید الهه مرگ آگاه نمود
خودتون اثرات مخرب این واڪسن رو در ویدئو ببینید?
شمه ای از فضایل معنوی و اجتماعی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
شنبه 97/03/05
حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ولادت، در کتاب انجیل
به عنوان بانوی مبارکه و همدم مریم در بـهشت مـعرفی گـردیده است،
در این کتاب حضرت مسیح علیه السلام در وصف رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است
«نـسل او از مـبارکه می باشد که همدم مادرت مریم است.»[۱]
در دوران سیاه جاهلیت که یافتن زنهای پاک دامن بسیار سخت بود
حـضرت خدیجه علیها السلام بـه دلیل پاکی و خلق و خوی پسندیده به طاهره معروف گردید.[۲]
در همان عصر شـخصیت او چـنان مـورد تکریم خاص و عام قرار داشت
که او را سیّده نسوان (سرور بانوان) لقب دادند
و با چـنین عـنوانی مـورد خطاب واقع می گردید و مورد مدح و تجلیل واقع می شد.[۳]
این بانو آن چنان کمالات و مقام های والا و ارجـمندی را بـه خود اختصاص داد
که رسول اکرم صلی الله علیه و آله پس از ازدواج با وی او را خدیجۀ کبری خطاب کرد.[۴]
در دعای نـدبه کـه از نـاحیۀ مقدّسه امام عصر علیه السلام روایت گردیده،
از خدیجه به عنوان «غرّا»؛ یعنی روشنی و درخشنده یاد شـده اسـت،
بر اساس برخی روایات جناب ابوطالب در خطبه ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام
ایشان را کریمه و دارای مقام شـامخ و بـرخوردار از شـأنی ارجمند معرفی کرد.[۵]
با آنکه حضرت خدیجه علیها السلام بانوی بانوان قریش و ملکه حجاز است
و آن چـنان نـفوذ اجتماعی دارد که اشراف و اعیان مکه سر بر آستانش می رسانید
و در خانه مجلل و قـصر سـبزش افـراد صاحب نفوذ در حال رفت و آمدند
اما نسبت به محرومان و یتیمان و سرپرستی و دستگیری از این اقشار تـوجهی ویـژه
و اهـتمامی فوق العاده دارد و به همین دلیل از لقب امّ الایتام بهره می برد
و خود ایـن عـنوان را بر سایر القاب ترجیح می دهد. [۶]
درادامه به گوشه ای از فضیلت و توانایی و حضرت خدیجه سلام الله علیها اشاره می شود
ڪه برای ڪارگزاران میتواند الگویی بسیار زیبا وتمام عیار باشد…
...
کارآفرینی و اشتغال زایی
مهم ترین و سرشناس ترین مردم عربستان در شرق این شبه جزیره و در شهری
بـه نـام مـکه زندگی می کردند، خانه های آنان در اطراف ساختمان کعبه قـرار داشـت
و فاصلۀ هر کدام از این مکان مقدس و مبارک به اهمیت و مقام صاحب آن منزل بستگی داشت،
در نزدیک ترین خانه ها به کـعبه طـایفه ای بـه نام قریش بود
که نگه داری از کعبه و ادوات آن به عـهدۀ این قبیله بود،
در میان قبایل مکه معیارها و امتیازات اجتماعی بر اساس موقعیت طایفه ای،
حسب و نسب، ثروت و خدمه و امـکانات تـعیین مـی گردید
و متأسفانه بر اساس رسوم جاهلی افراد برای رسیدن به چنین وضـعی
و کـسب درجات اجتماعی به خلاف رویمی آوردند، به جان و مال افراد تعرض کرده،
اموال ضعیفان را به زور غـارت مـی کردند، ربـاخواری امر رایجی بود،
به همین دلیل گروهی از اهل انصاف و حامی عدالت بـایکدیگر پیـمانی مـنعقد کردند
تا بر اساس آن از حقوق محرومان دفاع کنند و مانع چپاول زورگویان گردند.
در چنین مـحیط مـنحطی بـانویی ثروتمند به نام خدیجه زندگی می کرد.
این بانو با فراستی که داشت آن چنان تـدبیری بـه کار برد که داراییهای او
اولاً از راه نادرست فزونی نیابد
ثانیاً کوشید با نوعی مدیریت و نـظارت صـحیح اقـتصادی به گردش افتد
تا در جامعۀ آن زمان ضمن به وجود آوردن نوعی پویایی اقتصادی،
باری از دوش بـیکاران،گـرفتاران و نیازمندان بردارد
حضرت خدیجه علیها السلام با ایجاد مناسبات تجاری بین حجاز و دیگر مناطق جـهان
بـه بـهبود روابط این سرزمین کمک کرد که این امر امنیت منطقه ای را افزایش داد
او که ثروت خود را بـر اثـر فعالیت های سالم بازرگانی و میراث شوهرانش به دست آورده بود
به وسیلۀ خدمه ای کـه افـراد سـالمی بودند،
در قالب کاروانهای بازرگانی به کار گرفت، هشتاد هزار شتر در قالب کاروانهای متعدد
اموال او را بـه کـانونهای مـهم اقتصادی آن جهان همچون
یمن، مصر، شام، طائف، عراق، بحرین، عمان، حبشه، فـلسطین و دیـگر نقاط حمل می کردند
و درصادرات و واردات بین نواحی مذکور وارد می شدند.
به غیر از اینها حضرت خدیجه علیها السلام در شمال و شرق آفـریقا نـمایندگی تجاری داشت
و عده ای در نقاط مورد اشـاره مـشغول جابجایی کالاها بر اساس نیازهای اهالی مـبدأ و مـقصد بـودند
بر اساس گزارش مورخان حضرت خدیجه علیها السلام چـهارصد نـفر کارگزار، خدمه و ناظر ویژه
در اختیار داشت که امور او را در این قلمرو عریض و طویل اداره و نـظارت مـی کردند.
ایشان با وجود این هـمه دارایـی و تجارت گـسترده،
هـیچ گاه بـه اموال و شکوه اجتماعی خود دل نبست
و ضـمن ایـنکه نمونۀ بارزی از زهد و بی رغبتی را در این عرصه به نمایش گذاشت،
با سـخاوتی سـتودنی و فروتنی فوق العاده ای افراد درمانده و مـحروم را تحت حمایت خویش درآورد
حضرت خدیجه علیها السلام در مورد وظایف هر کـدام از کـارکنان کنترلهای ویـژه
و احیاناً نامحسوسی را اعمال می کرد
و چگونگی تلاش های آنان را به صورت دقیق و پی گیر با یکدیگر مقایسه می کرد
و با اعـمال اصلاحات و بررسیها و ارزیابیهایی از خطاها و انحرافها
که در طرحها و برنامه ها پیش می آمد تـا سـرحد امـکان جلوگیری می کرد
و یا آنها را به حداقل می رساند.
اگر به کسی مأموریتی را محول می ساخت، بازرس ویژه ای را در نظر مـی گرفت
تـا بر منش، رفتار، تصمیم گیریها و فعالیتهای تجاری و مبادلاتی او نظارت کند
و حاصل مشاهدات و ارزیـابیهای خـود را بـه ایشان گزارش دهد
و این ویژگی از درایت و بصیرت ایشان حکایت دارد. ..،
هم چنین حضرت در برنامه های بازرگانی خـویش از تجربه ها، دانشها و فنون دیگران بهره می برد
و هنگام طراحی کاروانهای تجاری به مقاصد گـوناگون با افراد صاحب نـظر و خـبره به مشورت می پرداخت
انتخاب هنگام سفر، نوع کالای مورد نیاز در سرزمین مبدأ، خرید اقلام از کشورهای دیگر
میزان محصولات صادراتی و وارداتی، چگونگی ارتباط برقرار کردن با دیگر کانونهای تجاری
و نحوۀ بازاریابی، از مـسائل مورد مذاکره در جلسات مشورتی وی بود
که به کمک مشاوران کاردان و باتدبیر خود چنین اموری را تنظیم و برنامه ریزی می کرد.
پی نوشت ها
[۱] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 21، ص 352؛ کحل البصر، محدث قمی، ص 70.
[۲] خدیجه بـنت خـویلد، سید جعفر حایری، ص 119.
[۳] ریاحین الشریعه، شیخ ذبـیح الله مـحلاتی، ج 2، ص 207.
[۴] خـیرات حسان، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، چ اول، ص 111؛ لغـت نـامه دهخدا، ج 7، ص 9609.
[۵] بحار الانوار، ج 16، ص 79.
[۶] مادر نمونه اسلام، غلامعلی رحیمیان، صص 6 ـ 5.
مطالب مرتبط
وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
داستانهایی از زنان روزه دار
شنبه 97/02/29
میخواهم در حال روزه از دنیا بروم
نفیسه همسر اسحاق بن جعفر الصادق ؏ـــلیه السلام
محدث قمی(ره)در سفینه البحار می نویسد
هِیَ السَّیِّدَه الجَلیله التی وَرَدَت روایاتٌ فی مَدحِها
اوزنی صاحب جلالت و فضیلت است ڪه در مدحش روایات زیادی وارد شده
اوفرزند حسن بن زیدبن الحسن المجتبی ؏ـــلیهم السلام است
وقتی ازدنیا رفت همسرش تصمیم گرفت اورا به قبرستان بقیع برده وآنجا دفن ڪند
اما مردم مصر مال زیادی به اسحاق دادند وخواهش ڪردند
تا نفیسه خاتون را در مصر دفن ڪن تا از وجود ایشان تبرڪ جوییم
وڪسب رحمت وبرڪت نماییم اما اسحاق راضی نشد
تااینڪه شب درخواب پیامبر ﷺ را دید ڪه فرمود
ای اسحاق معارض اهل مصر نشو،به حقیقت به برڪت وجود نفیسه رحمت بر مردم مصر نازل می گردد
مرحوم محدث قمی در ادامه مینویسد
حڪایت شده شعرانی ڪه یکی از بزرگان علم وعمل بود خواب دید ڪه پیامبر ﷺ فرمود
اگر حاجتی داشتی برای نفیسه طاهره نذرڪن…
امــا ایشان ڪه بود؟!
...
محدث قمی مینویسد در ڪتاب اسعاف الراغبین است
ڪه جناب نفیسه خاتون قبرش را با دست مبارڪ حفر ڪرده بود ودر آن نماز میخواند
وشش هزار ختم در این قبر ڪرده بود
ودر ماه مبارڪ رمضان۲۰۸هجری از دنیا رفت
موقع احتضار روزه بود به او گفتند افطار ڪند اما فرمود
من سی سال است از خدا میخواهم ڪه اورا با روزه ملاقات ڪنم…
سپس مشغول خواندن سوره انعام شد تا به این آیه"لهم دارالسلام” رسید
وروحش به سوی بهشت برین پرڪشید
منبع
کتاب یڪصدوپنجاه داستان از صائمان صالح،ص۱۷۸،نویسنده غلامرضا نیشابوری
مطالب مرتبط