داستانهایی از زنان روزه دار
میخواهم در حال روزه از دنیا بروم
نفیسه همسر اسحاق بن جعفر الصادق ؏ـــلیه السلام
محدث قمی(ره)در سفینه البحار می نویسد
هِیَ السَّیِّدَه الجَلیله التی وَرَدَت روایاتٌ فی مَدحِها
اوزنی صاحب جلالت و فضیلت است ڪه در مدحش روایات زیادی وارد شده
اوفرزند حسن بن زیدبن الحسن المجتبی ؏ـــلیهم السلام است
وقتی ازدنیا رفت همسرش تصمیم گرفت اورا به قبرستان بقیع برده وآنجا دفن ڪند
اما مردم مصر مال زیادی به اسحاق دادند وخواهش ڪردند
تا نفیسه خاتون را در مصر دفن ڪن تا از وجود ایشان تبرڪ جوییم
وڪسب رحمت وبرڪت نماییم اما اسحاق راضی نشد
تااینڪه شب درخواب پیامبر ﷺ را دید ڪه فرمود
ای اسحاق معارض اهل مصر نشو،به حقیقت به برڪت وجود نفیسه رحمت بر مردم مصر نازل می گردد
مرحوم محدث قمی در ادامه مینویسد
حڪایت شده شعرانی ڪه یکی از بزرگان علم وعمل بود خواب دید ڪه پیامبر ﷺ فرمود
اگر حاجتی داشتی برای نفیسه طاهره نذرڪن…
امــا ایشان ڪه بود؟!
محدث قمی مینویسد در ڪتاب اسعاف الراغبین است
ڪه جناب نفیسه خاتون قبرش را با دست مبارڪ حفر ڪرده بود ودر آن نماز میخواند
وشش هزار ختم در این قبر ڪرده بود
ودر ماه مبارڪ رمضان۲۰۸هجری از دنیا رفت
موقع احتضار روزه بود به او گفتند افطار ڪند اما فرمود
من سی سال است از خدا میخواهم ڪه اورا با روزه ملاقات ڪنم…
سپس مشغول خواندن سوره انعام شد تا به این آیه"لهم دارالسلام” رسید
وروحش به سوی بهشت برین پرڪشید
منبع
کتاب یڪصدوپنجاه داستان از صائمان صالح،ص۱۷۸،نویسنده غلامرضا نیشابوری
مطالب مرتبط
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شمس در 1397/02/29 ساعت 03:13:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |