مهمترین پیام بعثت

توحید، اصلی ترین و مهم ترین پیام بعثت است. فراگیری این اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دین توحید شناخته می شود.

در قرآن کریم، اصل توحید، ساختار کلی همه آیات است و نخستین پیام همه پیامبران پیشین نیز اصل توحید بوده است:

«پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه به وی وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید».(انبیاء: 25)

از سوی دیگر، توحید فقط راه حلی برای بحران های دوران جاهلیت نبوده است. توحید، شعار محض نیست.

...

توحید؛ یعنی نفرت و دوری و نفی همه طاغوت ها. توحید؛ یعنی تکیه نکردن به هیچ قدرتی جز قدرت و عظمت الله.

با این مفهوم، انسان قرن 21، بیش از هر زمان دیگر به این اصل حیاتی نیاز دارد. بشر امروز،

با طاغوت ها و بت های درونی و بیرونی خود، از هر گونه پیشرفت و سعادت واقعی بازمانده است.

توحید؛ یعنی نپذیرفتن هیچ گونه بی عدالتی. با این وصف، از شخصی ترین رفتار انسان تا قانون گذاری برای حکومت جهانی،

جایگاه اجرای اصل توحید است. بدون توحید و مبارزه با قدرت های بیگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشی ندارد،

بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد

منبع

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

  • نظر از: سياحي‌
    1394/02/30 @ 09:38:37 ق.ظ

    سياحي‌ [عضو] 

    سلام ممنون از اینکه به وبلاگ من سرزد ه اید…
    با سلام
    ممنون از شما لطف کردید
    در پناه حق، موفق ومنصور باشید

  • نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
    1394/02/25 @ 11:20:09 ب.ظ

    مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

    امام مهدى عليه ‏السلام :

    إنَّ اللّه‏َ بَعَثَ مُحَمَّدا رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ ؛ ‏

    خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند .

    بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 194 .

  • نظر از: نرجس خاتون(س) شاهین شهر
    1394/02/25 @ 10:41:42 ب.ظ

    نرجس خاتون(س) شاهین شهر [عضو] 

    امشب از بیت الهی این ندا آمد

    البشاره عید ختم الانبیاء آمد

    کن تماشا در کویر مکه گل آمد

    روز عید بعثت ختم رسل آمد

    بر مشامم بوی جنات النعیم آمد

    تاج عزت بر سر در یتیم آمد

    عید مبعث بر همه مسلمانان مبارک

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

ماهواره در کلام رهبری

 

مقام معظم رهبری مدظله العالی

ماهواره گنداب فسادی است که تیرهای زهر آگین خود را به سمت ملت ها وکشورها هدف گیری می کند.

  • گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

    سلام گل بانو
    با سخن رهبری تا حدودی موافقم از جهت بعضی از شبکه های ماهواره!
    اما از این تصویر هیچ وقت خوشم نمیومده…چون مفهوم را صحیح نمیرسونه!!!!!

    =========================
    باسلام
    ممنونم از لطفتون
    نمودونم از چی عکس خوشتون نیومد؟
    من متوجه نشدم!
    شما درست می فرمایید…. سعی میکنم از این به بعد خودم روتصویر ومطالب کار کنم.
    ممنون می شم باز هم راهنمایی فرمایید.
    درپناه حق، موفق ومنصور باشید

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

روابط دختر و پسر در قرآن

یکی از مسائِل فرهنگی ـ اجتماعی جامعه ما ، مسأله ارتباط دختر و پسر است.

این مسأله در جامعه ما به طور کامل حل نشده و جایگاه درخورِ خود را نیافته است.

این مشکل، در بعضی اماکن و شرایط، مثل دانشگاهها، پارکها، کوچه ها، خیابانها، مجالس و محافل و

شب نشینی های متقابل فامیلی، نمود بیشتری پیدا می کند.

دانشگاهها گاه با تفکیک دانشجویان دخترو پسر، گاه با احضارِ متخلفان به کمیته های انضباطی و تعلیق ترم

ومحرومیت از تحصیل، بامسأله برخورد می کنند.

علی رغم همه تلاشهایی که در جهتِ حلّ این مشکل صورت گرفته و می گیرد،

این مسأله هنوز چارچوب معین و وضعیت مطلوب خود را به دست نیاورده و همواره هاله ای از ابهام و زوایای مجهول،

گرداگرد موضوع را فراگرفته است.

نگاهی هرچند گذرا به قرآن، چشم اندازی روشن را پیش روی ما می نهد.

...

البته بررسی ابعاد مختلف موضوع با روش خاص اجتهادی، فراتر از بحث حاضر است و در واقع گفته های این مقاله بعد از آراء فقهی

فقها و صرفاً ذکر موارد قرآنی، عنوان مورد نظر است.ما هنوز نتوانسته ایم «الگوی کاملی» از روابط مطلوب دختر و پسر ارائه دهیم.

با توجّه به این ضرورتها، قرآن را می گشاییم و دلهای خویش را در آبشخور کوثر آن شست و شو می دهیم،

باشد که از نورش بهره مند گردیم و در این مسیر به پاسخ مطلوب برسیم.

در قرآن کریم، در سوره های قصص، احزاب، یوسف، مریم و… از روابط دو جنس سخن به میان آمده است.

پیش از بررسی قرآنی مسأله، بهتر است بدانیم که در باب روابط دو جنس مخالف، سه فرض متصوّر است:

1 ـ ارتباط افسار گسیخته
2 ـ منع شدید
3 ـ راهِ حلّ وسط

فرض اوّل: این فرض، هرگونه محدودیتی را مردود شمرده، آزادی در روابط را به طور افراطی(اعم از رفاقت، مسافرت، کنار دریا رفتن و…)

مجاز می شمارد. ارتباط افسار گیسخته، به اعتقاد نگارنده، محصولِ فرهنگ غرب و ناشی از عصیانِ رنسانس در برابر کلیسا و

برخاسته از دهن کجی علوم تجربی به مذهب اختناق آفرین قرون وسطایی و دادگاههای تفتیش عقاید است. مهمترین نظریه پرداز

و مروّج ایده این نوع ارتباط، «فروید» است. در این نگرش، دو جنس می توانند با اراده آزاد خود هرگونه رابطه ای با یکدیگر داشته باشند.

فرض دوم: در این ایده، دو جنس مخالف حقّ ندارند هیچ گونه ارتباط کلامی، نگاهی، مکاتبه ای و تلفنی و… با یکدیگر داشته باشند.

در این دیدگاه، برای اینکه مبادا دختران و زنان در دامِ ارتباط قرار گیرند و وسوسه رابطه با رفیق آنها را نفریبد،

باید آنان از بسیاری از فعّالیت های اجتماعی و سیاسی و احراز مشاغل محروم کرد.

فرض سوم: بین دو راه افراط و تفریط، راه سوّمی نیز وجود دارد. به قرآن باز گردیم. در قرآن، مسأله ارتباطِ دو جنس در ابعاد گوناگون

و درگستره بسیار وسیعی مطرح شده است و شامل گفت و گوی دو جنس، نظر و نگاه، دست دادن و مصافحه کردن، مساعدت و کمک

کردن و تنهایی و خلوت گزینی و دیگر انواع ارتباط می شود.

ما در آیات 22 به بعد سوره قصص، با جوانی پُرشور رو به رو هستیم، جوانی که به خاطرمبارزه با نظام فاسد، از دیار خویش می گریزد

و به شهر مدین پناه می برد. در مدین کنار چاه آب، نگاهش در میان چوپانان ـ که برای آب دادن به گوسفندانشان آمده اند ـ

به دو دختر جوان می افتد. در کارشان باریک می شود: چرا معطّل ایستاده اند؟ چرا به گوسفندانشان آب نمی دهند؟

کنجکاوی اش او را به سوی آنها می کشد. با طرح یک سؤال سر از کارشان درمی آورد: «ما خَطْبُکُما؟؛ چه می کنید؟ کارتان چیست؟»

آنان در پاسخ می گویند: «لانُسقی حتّی یصْدِرَ الرِّعاءُ؛ مابه گوسفندان آب نمی دهیم تا آنکه چوپانان آب بردارند و سرچاه را خلوت کنند».

در ذهن جوان، سؤالِ دیگری جوانه می زند و می پرسد: مگر شما کسی را ندارید که در کارها کمکتان کند؟ و ذهن زیرک دختران جوان،

منظورِ جوان را به خوبی درمی یابد و در ادامه می گویند: «وابونا شیخ کبیر؛ پدر ما پیری سالخورده است».

نکته: تا اینجا از آیه استفاده می کنیم که ارتباط دو جنس مخالف، در حدّ مکالمه و گفت و گو، نهی نشده است.

نتیجه: ارتباط کلامی بین دختر و پسر اشکالی ندارد. (نفی دیدگاهِ منعِ شدید).

سؤال: آیا قرآن برای گفت و گوی دو جنس با یکدیگر قید و شرط و حدّ و مرزی از نظر کمیت و کیفیت قائل شده است؟

یا اینکه دختر و پسر بی هیچ قید و شرط و با هرشکل و شیوه ای می توانند با هم ارتباط گفتاری داشته باشند؟

در این زمینه، نیکوست با یکدیگر نگاهی به سوره احزاب بیفکنیم. در این سوره (آیه 32) خطاب به زنان پیامبر(ص) می فرماید:

«یا نساءَ النّبی لَسْتُنَّ کأحدٍ منَ النِّساءِ إن اتَّقَیتُنَّ فلا تَخضعن بالقولِ فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولاً معروفاً؛ ای زنانِ پیامبر!

شما همچون زنان دیگر نیستید، اگر پارسایی بورزید، به گفتار نرمی نکنید تا کسی که مرضی به دل دارد، طمع نیارد و سخنی

پسندیده گویید».

گرچه خطابِ آیه به زنان پیامبر(ص) است، امّا تعلیلی که در آخر آیه آمده، همه زنان و مردان را در برمی گیرد.

جان کلام آنکه، آیه سوره احزاب، ارتباط کلامی بین دو جنس را از دو طرف کنترل می کند. از طرفی، دختران هنگام سخن گفتن

باید عفت در کلام را رعایت کنند و به گونه ای سخن نگویند که همراه عشوه و ناز باشد و دلها را مجذوب خود سازد و از سوی دیگر،

به پسران نیز سفارش می کند که در مواجهه با جنس مخالف، با دلی پاک (و نه آکنده از تمایلات جنسی) رو به رو شوند.

پس، آیه از یک سو به دختران می گوید: در حین گفت و گو، بر لحن و صدای خویش کنترل داشته باشند و از سوی دیگر،

به پسران سفارش می کند که بردلهای خویش نظارت داشته باشند تا با دلی مرض آلود با دختران رو به رو نگردند.

مثال: درِ خانه را می زنند. دختری جوان پشت در می رود. حس می کند جوانی پشت در است. اولین رابطه گفتاری دختر،

با گفتن کلمه «کیه» آغاز می گردد. حال، وی می تواند این کلمه را به گونه و کیفیتی پسندیده و توأم با متانت ادا کند،

به طوری که از هرگونه شائبه ای به دور باشد (چنان که با مادر یا پدر وبرادر خود سخن می گوید) و یا با عشوه و ناز و با صدایی

کشیده سخنان خویش را ادا کند و دل جوان را به خود مجذوب سازد و بلرزاند.

خلاصه سخن آنکه: ارتباط کلامی بین دو جنس، با دو شرط (کنترل صدا و حالت سخن گفتن از سوی دختران و کنترل دل از سوی پسران)

مجاز شمرده شده است. در این باب نکته های جالب توجه بسیار است که در گفتارهایی دیگر باید بدان پرداخت.

منابع: 

بشارت ، خرداد و تیر 1377، شماره 5

منبع اصلی: 

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

یااباصالح عجّل الله تعالی فرجه الشریف


عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
 
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود


مهدی جان، بیا که جهان در انتظار توست.

  • نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
    1394/02/18 @ 06:55:32 ب.ظ

    مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

    اللهم عجل لولیک الفرج …

    اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد

    و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم”

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

پاسخ امام رضا(ع) به کسانی که فقط قائل به کار فرهنگی هستند!

...

امام رضا علیه السلام:
«… أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَعُوا عَلَی حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا یَتَعَدَّوْا ذَلِکَ الْحَدَّ (تِلْکَ الْحُدُودَ) لِمَا فِیهِ مِنْ فَسَادِهِمْ لَمْ یَکُنْ یَثْبُتُ ذَلِکَ

وَ لَا یَقُومُ إِلَّا بِأَنْ یَجْعَلَ عَلَیْهِمْ فِیهِ أَمِیناً یَمْنَعُهُمْ مِنَ التَّعَدِّی وَ الدُّخُولِ فِیمَا حُظِرَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَکَانَ أَحَدٌ

لَا یَتْرُکُ لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَیْرِهِ فَجَعَلَ عَلَیْهِمْ قَیِّماً یَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ یُقِیمُ فِیهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ…»

همانا مردم هرگز بر حدی مشخص توقف نمی‏کنند در حالی که امر شده‏ اند به خاطر فسادی که در آن نهفته است،

از آن حدود تجاوز ننمایند. این حدود هرگز ثابت نمی‏ مانند و اقامه نمی ‏شوند مگر آن‏که [خداوند] امینی برای ایشان در آن قرار دهد

تا مردم را از تجاوز و ورود به حوزه آنچه از آن منع شده ‏اند، باز دارد. چرا که اگر این‏گونه نباشد

هیچ‏کس لذت و منفعت خویش را به خاطر [جلوگیری از] فساد دیگری ترک نمی‏ کند. پس [خداوند] برای ایشان سرپرستی قرار داد

تا مردم را از فساد منع کند و حدود و احکام را در میانشان برپا دارد.»

البته این روایت صرفا برای اطلاع بیشتر بود وگرنه حجت شرعی ما فتاوای مراجع تقلید است که آن ها هم حکم داده اند

به اینکه: حکومت «وظیفه دارد» با محرمات علنی برخورد کند.بنابراین متدینین باید از هرگونه اجتهادهای شخصی

و مصلحت اندیشی های فراتر از شرع خودداری کنند و تابع فتاوای مراجع تقلید باشند.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

ماهواره از خانواده چه می خواهد؟

الف. شبکه های ماهواره ای و

  تخریب خانواده های ایرانی:

هنگامی که اعضای خانواده به طور

متوالی سریالهای نامناسب ماهواره

را که هدف آنها عادی سازی روابط

با نا محرم است ،

مشاهده می کنند مرزهای اخلاقی

بین اعضای خانواده کمرنگ می شود،

وعفت زنانگی وغیرت مردانگی مفهومی

نا آشنا وغریب جلوه می کند.

فیلم های ماهواره ای درصدد تثبیت روابط موازی در بیرون از خانواده هستند، به طوری که خیانت به همسر را امری طبیعی

جلوه می دهند که به تدریج موجب دلسردی وبی مهری وموجب فروپاشی بنیان خانواده می شود.

...

ب. اشاعه فحشا وبی بند وباری :

شبکه های ماهواره ای در قالب سریالها، میان برنامه هاو آگهی ها، مظاهر غیر اخلاقی را تبلیغ می کنند.

 در سریالهای نا مناسب شبکه های ماهواره ای سنت های اجتماعی وفرهنگی کشورها مورد تحقیر قرار می گیرند.

ج. ترویج هم خانگی های بدون ازدواج:

برنامه های ماهواره ای با ترویج این الگوی نابهنجار باعث می شوند دختران وپسران جوان خود را ملزم به تشکیل خانواده نبینند وترجیح دهند که این شکل از تشکیل الگوی خانواده را تجربه کنند.

د. ترویج هوس خواهی وتنوع طلبی:

 عموم سریالها وفیلم هایی که برای مخاطب ایرانی ومسلمانِ ماهواره آماده سازی می شود، سعی شده است که در آن برای افراد،

حق چشیدن روابط دیگر علاوه بر روابط زناشویی را محفوظ بداند. که مهمترین آسیب آن ، تضعیف ونادیده گرفتن پیوند، حق مسلم 

زناشویی، القای تجربه چندین باره عشق توسط زن ومرد(حتی بعداز ازدواج) ودر نهایت فروپاشی خانواده می باشد.

 کتب ماهواره یا دجالواره(سازمان بسیج مستضعفین)

مطالب مرتبط

ماهواره سر غیرت دینی وملی را باپنبه میبرد

زخمهای ماهواره                                  

 


  • نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
    1394/02/16 @ 01:12:30 ب.ظ

    مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

    بسیار عالی
    انشا الله که از خانه ها دور باشد.

    ========================
    ممنونم از لطفتون.
    انشاالله

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

زنان برهنه


سه حدیث از زنان آخرالزمان

1.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله : زمانی که دیدید زنانی موهای سر خود را مثل برآمدگی پشت شتر

نموده و در میان نامحرمان ظاهر می شوند، به آنها بگوئید که نمازشان قبول نیست.1

...

2.پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله : دو گروره از دوزخیان را دیدم که در این زمان هنوز نیامده اند …

زنانی که پوشیده ولی برهنه اند . لباس نازک می پوشند وباسر وبدن برهنه در مجامع حاضر می شوند؛

سرهایشان را مانند کوهان شتر برجسته می کنند، اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از

فاصله ای بسیار زیاد به مشام می رسد، استشمام نمی کنند.2

3.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله: در آخر الزمان از میان امت من زنانی خواهند آمد که پوشش دارند

اما برهنه اند و بر سرهایشان بر آمدگی مانند کوهان شتر خراسانی وجود دارد … پس آنان را لعنت کنید

که ملعونند.3

پی نوشتها

1.کنزالعمال/ ج 16/ ص 392

2.میزان الحکمه/ج1/ص530»

3.صحیح مسلم /ج6/ص168»

مطالب مرتبط

تولی وتبری

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

زينب (سلام اللَّه عليها) و احساس شخصيت‏

در حماسه حسينى آن كسى كه بيش از همه اين درس را آموخت و بيش از همه اين پرتو حسينى

بر روح مقدس او تابيد، خواهر بزرگوارش زينب (سلام اللَّه عليها) بود.

راستى كه موضوع عجيبى است: زينب با آن عظمتى كه از اول داشته است

و آن عظمت را در دامن زهرا عليها السلام و از تربيت على عليه السلام به دست آورده بود

در عين حال زينبِ بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است،

يعنى زينب بعد از كربلا يك شخصيت و عظمت بيشترى دارد.

...

ما مى‏بينيم در شب عاشورا زينب يكى دو نوبت حتى نمى‏تواند جلوى گريه‏ اش رابگيرد.

يك بار آنقدر گريه مى‏ كند كه بر روى دامن حسين بيهوش مى‏ شود و حسين عليه السلام

با صحبتهاى خودش زينب را آرام مى‏ كند: «لا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكَ الشَّيْطانُ» «1» خواهر عزيزم!

مبادا وساوس شيطانى بر تو مسلط بشود و حلم را از تو بربايد، صبر و تحمل را از تو بربايد.

وقتى حسين به زينب مى ‏فرمايد كه چرا اين‏طور مى‏ كنى، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودى؟

جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همين‏طور، مادر همين‏طور،

زينب با حسين اينچنين صحبت مى‏كند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالأخره من پناهگاهى غير از تو داشتم،

ولى با رفتن تو براى من پناهگاهى باقى نمى ‏ماند.

اما همينكه ايام عاشورا سپرى مى‏ شود و زينب، حسين عليه السلام را با آن روحيه قوى و نيرومند

و با آن دستورالعمل‏ها مى‏بيند، زينب ديگرى مى‏شود كه ديگر احدى در مقابل او كوچكترين شخصيتى ندارد.

امام زين العابدين فرمود: ما دوازده نفر بوديم و تمام ما دوازده نفر را به يك زنجير بسته بودند

كه يك سر زنجير به بازوى من و سر ديگر آن به بازوى عمه ‏ام زينب بسته بود.

مى‏ گويند تاريخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراين بيست و دو روز از اسارت زينب 

گذشته است؛بيست و دو روز رنج متوالى كشيده است كه با اين حال او را وارد مجلس يزيدبن معاويه مى‏كنند،

يزيدى كه كاخ اخضر او (يعنى كاخ سبزى كه معاويه در شام ساخته بود) آنچنان بارگاه مجلّلى بود

كه هركس با ديدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را مى‏ باخت.

بعضى نوشته‏ اند كه افراد مى‏ بايست از هفت تالار مى‏ گذشتند تا به آن تالار آخرى مى ‏رسيدند

كه يزيد روى تخت مزيّن و مرصّعى نشسته بود و تمام اعيان و اشراف و اعاظم سفراى كشورهاى خارجى

نيز روى كرسيه اى طلا يا نقره نشسته بودند. در چنين شرايطى اين اسرا را وارد مى‏ كنند

و همين زينب اسير رنج ديده و رنج كشيده، در همان محضر چنان موجى در روحش پيدا شد

و چنان موجى در جمعيت ايجاد كرد كه يزيدِ معروف به فصاحت و بلاغت را لال كرد.

يزيد شعرهاى ابن زبعرى را با خودش مى‏ خوانَد و به چنين موقعيتى كه نصيبش شده است افتخار مى‏ كند.

زينب فريادش بلند مى‏شود: «اظَنَنْتَ يا يَزيدُ حَيْثُ اخَذْتَ عَلَيْنا اقْطارَ الْأرْضِ و افاقَ السَّماءِ فَاصْبَحْنا نُساقُ

كَما تُساقُ‏ الْاسارى‏ انَّ بِنا عَلَى اللَّهِ هَواناً وَ بِكَ عَلَيْهِ كَرامَةً؟»

اى يزيد! خيلى باد به دماغت انداخته‏اى‏ (شَمَخْتَ بِانْفِكَ!) «2».

تو خيال مى‏ كنى اينكه امروز ما را اسير كرده‏اى و تمام اقطار زمين را بر ما گرفته ‏اى

و ما در مشت نوكرهاى تو هستيم، يك نعمت و موهبتى از طرف خداوند بر توست؟!

به خدا قسم تو الآن در نظر من بسيار كوچك و حقير و بسيار پست هستى

و من براى تو يك ذره شخصيت قائل نيستم.

ببينيد، اينها مردمى هستند كه بجز ايمان و شخصيت روحى و معنوى همه چيزشان را از دست داده‏ اند.

آن وقت شما توقع نداريد كه شخصيتى مانند شخصيت زينب چنين حماسه ‏اى بيافريند

و در شام انقلاب به وجود بياورد؟ همان‏طور كه انقلاب هم به وجود آورد.

يزيد مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض كند و اسرا را محترمانه به مدينه بفرستد،

بعد تبرّى كند و بگويد: «خدا لعنت كند ابن زياد را، من چنان دستورى نداده بودم،

او از پيش خود اين كار را كرد.» چه كسى اين كار را كرد؟ زينب چنين كارى را كرد.

در آخر جمله هايش اين‏طور فرمود: «يا يَزيدُ! كِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ ناصِبْ جَهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لا تَمْحوا ذِكْرَنا

وَلا تُميتُ وَحْيَنا» «3». زينب عليها السلام به كسى كه مردم با هزار ترس و لرز به او «يا اميرالمؤمنين»

مى‏ گفتند، خطاب مى‏ كند كه يا يزيد! به تو مى‏ گويم: هر حقّه‏ اى كه مى‏ خواهى بزن

و هر كارى كه مى‏ توانى انجام بده اما يقين داشته باش كه اگر مى‏ خواهى نام ما را در دنيا محو كنى،

نام ما محو شدنى نيست؛ آن كه محو و نابود مى‏شود تو هستى.

چنان خطبه ‏اى در آن مجلس خواند كه يزيد لال و ساكت باقى ماند و خشم سراسر وجود آن مرد شقى

و لعين را فرا گرفت و براى اينكه دل زينب را آتش بزند و زبان او را ساكت كند و براى اينكه زينب منقلب بشود،

دست به يك عمل ناجوانمردانه زد: با عصاى خيزران خود به لب و دندان ابا عبداللَّه اشاره كرد.

                                  وَلا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلى العظيم‏

______________________________

(1). بحارالانوار، ج 45/ ص 2.

(2).همان، ج 45/ ص 133.

(3). همان، ص 135.

منبع اصلی:مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى ،ج‏17،ص 60

  • hamed
    نظر از: hamed
    1394/02/15 @ 04:01:55 ب.ظ

    hamed [بازدید کننده]

    دستتون درد نکنه کارتون خوبه.
    http://android-game.ir/

  • نظر از: رحیمی
    1394/02/14 @ 11:58:12 ق.ظ

    رحیمی [عضو] 

    با سلام و عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت وفات جانسوز صدف دریای ایثار و عصمت، پرورش یافته دامان ولایت، محبوب مصطفی صلی الله علیه و اله و نور دیده مرتضی علیه السلام، سکاندار کربلا و عطر خوش زهرا سلام الله علیها و الگوی عفاف و پاکی را به راهیان عشق و شیفتگان راه سرخ شهادت.

    ان شاءالله دعای خیر آن عُلیاء مُخَدَّرِه حضرت زینب سلام الله همیشه بر زندگیتان جاری باشد.
    یا علی - علیه السلام -

  • نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
    1394/02/14 @ 10:03:26 ق.ظ

    مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

    سالروز وفات حضرت زینب(سلام الله علیها) بر شما تسلیت باد.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

شخصیت امیرالمومنین علیه السلام در کلام شهید مطهری

 ما باید همیشه علی علیه السلام را نمونه قرار دهیم .

علی علیه السلام مجمع تمام ارزشهای اسلامی است؛انسان اسلام، انسان جامع است.

همین علی(ع) که در خلوت عارفانه خودش این چنین است، ما می بینیم در مسئولیتهای اجتماعی،

حد اعلی حساسیت را دارد؛ وانسانی که اسلام می خواهد چنین است.

...

چرا علی (ع) را یک انسان کامل می دانیم؟ برای اینکه درد اجتماع راحس می کرده،

برای این که"من” او تبدیل به"ما” شده بود. برای اینکه"خود” او خودی بود که همه انسانها را جذب می کرد.

او به صورت یک فرد مجزا از انسانهای دیگر نبود؛ بلکه واقعا خودش را به منزله یک عنصر، یک انگشت،

یک عصب در بدن احساس می کرد که وقتی ناراحتی ای در یک جای بدن پیدا می شود

این عضو ناآرام وبی قرار می گردد. واین سخن اصلا مال خود اوست، این تعبیرات مال خود اوست.

قبل از اینکه در قرن بیستم، فلسفه های اومانیستی این حرفها را بیاورند علی علیه السلام اینها را گفته است؛

وقتی که خبر دار می شود که عامل او، فرمانداری که از ناحیه او منصوب است

در یک مهمانی شرکت کرده است نامه عتاب آمیزی به او می نویسد که در نهج البلاغه هست.

حال چه مهمانی بوده است؟ نه. در آنجا قمار بوده؟ آیا در مهمانی شرکت کرده بود که برسر سفره مشروب

نابوده؟نه.در آنجا مثلا زن هایی را آورده ورقصانده بودند؟نه. در آنجا کار حرام دیگری انجام داده بودند؟نه.

پس چرا آن مهمانی مورد ملامت قرار می گیرد ونامه تند نوشته می شود؟1

می گوید:وَما ظَنَنتُ أنّک تُجیبُ إلی طعام قومٍ عائلُهم مَجفلوّ وغَنیُّهم مَدعوّ.2

گناه فرماندارش این بوده که بر سر سفره ای شرکت کرده است که صرفا اشرافی بوده،

یعنی طبقۀ اغنیا در آنجا شرکت داشته وفقرا محروم بوده اند. می فرماید: من باور  نمی کردم که فرماندار من،

نماینده من پای در مجلسی بگذارد که صرفا از اشراف تشکیل شده است. بعد راجع به خودش وزندگی خودش

برای آن فرماندار شرح می دهد. در باره خود می گوید: درد مردم را از درد خودش بیشتر احساس می کرد،

درد آنها سبب شده بود که اساسا درد خود را احساس نکند.

اما علی را که اینقدر ستایش می کنیم نه فقط به خاطر این است که باب علم پیغمبر بوده که پیامبر فرمود:

“أنا مدینه العلم وعلیٌّ بابها” بیشتر از این جهت ستایش می کنیم که انسان بود،

این رکن از انسانیت راداشت که به سرنوشت انسانهای محروم می اندیشید، غافل نبود،

درد دیگران را احساس می کردف چنانکه سایر ارکان انسانیت را هم داشت.3

 

پی نوشتها

1.علی(ع) از زبان شهید مطهری(عباس عزیزی)ص34

2.نهج البلاغه، فیض الإسلام، نامه 45،ص996

3.گفتارهای معنوی، شهید مطهری،ص 228-230

مطالب مرتبط

حضرت زهرا(س)در اندیشه شهید مطهری

  • کانون قرآن و عترت
    نظر از: کانون قرآن و عترت
    1394/02/15 @ 10:20:30 ق.ظ

    کانون قرآن و عترت [عضو] 

    با تشکر از مطلب زیبایتان و آرزوی توفیق روز افزون

    ==========================
    باسلام
    ممنونم از لطفتون.
    در پناه حق، موفق ومنصور باشید.

  • نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
    1394/02/12 @ 01:57:28 ب.ظ

    مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

    تمام لذت عمرم همین است

    که مولایم امیرالمومنین است

    میلاد نور مبارک

    ==================
    ممنونم از لطفتون. عید شماهم مبارک.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

توصیه‌های رهبر معظم انقلاب به معتکفین

* برای سه روز اعتکاف باید برنامه ریزی بشود

 

اعتکاف جای عبادت است؛ البتّه عبادت فقط هم نماز خواندن نیست؛ تماسّ خوب با معتکفین،

ارتباط دوستانه و برادرانه، فراگیری از آنها، تعلیم دهی به آنها، معاشرت اسلامی را تجربه کردن و آموختن؛

همه ی اینها فرصتهایی است که در اعتکاف ممکن است پیش بیاید؛ [برای] این باید برنامه ریزی بشود.

مهم ترین کار، برنامه ریزی است. اگر چنانچه برنامه ریزی نشد و کمک نشدند این جمعِ جوانِ مشتاق

و شوریده ای که برای اعتکاف وارد این مسجد شده اند، این نیروها هدر خواهد رفت

و احیاناً زیان آفرین خواهدشد.1

 

...

* هدف از برنامه های اعتکاف باید نزدیک کردن دل و مغز معتکفین به خدا باشد

 

برنامه ریزی هم باید، هم هوشمندانه باشد، هم با توجّه به معنای اعتکاف باشد.

حالا فرض کنیم مثلاً یکی بیاید برنامه ریزی کند که برای این اعتکاف فیلم نشان بدهیم!

خب، فیلم که همه جا آدم میبیند؛ فیلم که احتیاج به روز ایّام البیض و در مسجد و مانند اینها ندارد.

اعتکاف برای نزدیک شدن به خدا است. شما ببینید چه کار میتوانید بکنید که هم دل او به خدا نزدیک بشود،

هم مغز و ذهنش به خدا نزدیک بشود؛ که طبعاً وقتی انسان در درون، در دل،

در باطن با خدای متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر میگذارد و در ظاهر هم نشان داده میشود.

وقتی حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع می آید؛

و این آن وقت در زندگی اثر میگذارد؛ این جوانی که بعد از این سه روز از اعتکاف آمد بیرون، پاکیزه میشود،

شست وشو می شود و می آید بیرون؛ طهارتی پیدا می کند معنای او؛ این برایش ذخیره است.

این خیلی چیز باعظمت و مهمّی است: سه روز روزه داری، و انقطاع از دنباله های متعارف زندگی،

و توجّه به خدای متعال و به معنویّات و به معارف و به توحید؛ اینها خیلی باارزش است.

مراقب باشید این درست انجام بگیرد، درست هدایت بشود؛ گویندگان خوبی باشند، بروند حرف بزنند،

معارف دینی را به آنها یاد بدهند. از جنجالهای گوناگونی [هم] که در حاشیه سازی های معمول جامعه

نقش دارند، پرهیز بشود و این سه روز را بگذاریم برای جهات معنوی. حالا بعد آمدند بیرون،

خیلی میدانهای دیگر و عرصه های دیگر زندگی هست که انسان در آن عرصه ها در جامعه وارد میشود،

امّا در این سه روز، ارتباطگیری با خدا اصل باشد و [برای آن] برنامه ریزی بشود؛ این آن چیزی است

که [اصل است] و ان شاءالله بیشتر هم خواهد شد.2

 

* برنامه های جمعی اعتکاف با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا نکند

 

من همین جا به مسئولین مربوط - در این امور اعتکافها - یک سفارشی بکنم: اگرچه که اجتماع هزاران نفر

در جاهای مختلف یک فرصت خوبی است و شنیده ایم بعضی از مسئولین مساجد،

در این فرصتها برنامه های جمعیای میگذارند که مثلاً افراد، بیشتر استفاده بکنند؛ لکن من میخواهم عرض بکنم

این برنامه های جنبی مراکز اعتکاف، جوری نباشد که با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا کند.

 

این اعتکافی که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛

ایجاد یک ارتباط با خداست. جوری نشود که برنامه های جمعی این مراکز اعتکاف،

حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛

بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهج البلاغه بخوانند، صحیفه ی سجادیّه بخوانند.

 

بخصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفه ی سجادیه را توصیه میکنم. این صحیفه ی سجادیه واقعاً کتاب

معجزنشانی است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمه هائی هست. سال گذشته ترجمه ی خوبی

از صحیفه ی سجادیه را به من دادند و آن را دیدم؛ ترجمه ی بسیار خوبی است. از این معارف موجود در

دعاهای حضرت علیبن حسین (سلام اللَّه علیه) در صحیفه ی سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند.

 

اینها فقط دعا نیست؛ درس است؛ این کلمات امام سجاد - و همه ی ادعیه ای که از ائمه (علیهم السّلام)

مأثور است و بدست ما رسیده است - پر است از معارف.

 

پس ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه،

ماه تشبه به امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوی کنیم تا در میدانهای زندگی بتوانیم با اراده ی محکم،

با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانی بشویم.3

 

* اعتکاف، نشانه ی جهت گیری صحیح ماست

 

در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیاری از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها

و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گریه

و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا برای سال آینده آماده شوند. عزیزان من!

این برای یک جامعه، علامت خوبی است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِی الأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ»

علامت یک حکومت الهی، علامت یک حرکت صحیح و دارای جهت گیری صحیح است. این را جدّی بگیرید

و تقویت کنید.4

 

* بهترین جوانان، آن هایی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند

 

همین دانشگاه تهران ما، همین مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف

و روزه داریِ برجسته ترین جوانان این مملکت است. بهترین جوانان هر کشور، جوانانی هستند که صاحب فکر

و با اندیشه باشند. قاعدتاً و غالباً در میان دانشجویان، این طور کسانی به صورت وافر پیدا میشوند؛

البته در بین غیر دانشجویان هم این طور جوانان خوب هستند، ولی در زمان قدیم -زمان ما که جوان بودیم-

در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضی دانشگاه های دیگر و در همه ی ایران،

شاید هزار نفر اعتکاف نمیکردند. در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صد نفر طلبه اعتکاف میکردند.

معمول نبود؛ مردم دور بودند.5

 

* رجب، ماه خودسازی است

 

رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه،

خودسازی و پرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهیها و تلخیها از جان است. دعای ماه رجب،

اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله ای است برای این که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا

و طراوتی ببخشیم؛ سیاهیها، تاریکیها و گرفتاریها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم.

این فرصت بزرگی است برای ما؛ به خصوص برای کسانی که توفیق پیدا میکنند در این ایام اعتکاف کنند.6

 

* اعتکاف یکی از رویش های انقلابی است

 

خوشا به حالتان معتکفین عزیز. پدیده ی اعتکاف یکی از رویش های انقلابی است.

ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانی ما وقتی ایام ماه رجب فرا میرسید،

در مسجد امام قم -آن هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم-، شاید پنجاه نفر،

صد نفر فقط طلبه اعتکاف میکردند. این پدیده ی عمومی؛ این که ده ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند،

آن هم اغلب جوان، جزو رویش های انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد،

اما رویش هم دارد؛ رویش ها بر ریزش ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز.7

 

* تمرین مراقبت از خود بکنید

 

توصیه ی من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید.

حرف که میزنید، غذا که میخورید، معاشرت که میکنید، کتاب که میخوانید، فکر که میکنید،

نقشه که برای آینده میکشید، در همه ی این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای

نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز میتواند درسی باشد

برای خود آن عزیزان و برای ماها که این جا نشسته ایم و با غبطه نگاه میکنیم به حال جوانان عزیزمان

که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید.8

*این حرکت در دنیا نظیر ندارد

 

هیچ وقت در این کشور در طول سال های گذشته، از دوران جوانی و نوجوانی ما به یاد نداریم که در ماه رمضان،

در مساجد کشور یا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بیایند اعتکاف بکنند.

در ایام البیض سه روزِ متعارف ماه رجب یا ماه شعبان، ما تعداد معدودی در قم دیده بودیم که اعتکاف میکردند؛

آن هم غالباً طلبه ها. در غیر آن معمول نبود. امروز در ایام اعتکاف، دانشگاه ها و مساجد و سرتاسر کشور

و مساجد جامع، مملو از معتکفین است؛ علاوه ی بر آن، در دهه ی آخر ماه رمضان،

جمعیت عظیمی مشغول اعتکاف بودند. چه کسانی؟ پیرمردها؟ پیرزن ها؟ نه، همین جوان ها، جوان ترین ها.

این دیگر در دنیا نظیر ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزش های انقلابی،

وجه غالب جامعه است.9

 

پی نوشتها

1.بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنواره ی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف 1393/02/15

2.بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنواره ی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف 1393/02/15

3.دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت علی (علیه السّلام) 1387/04/26

4.دیدار با طلاب و مردم قم به مناسبت 19 دی ماه 1375/10/19

5.خطبه های نماز جمعه ی تهران 1376/10/12

6.خطبه های نماز جمعه ی تهران 1384/05/28

7.خطبه های نماز جمعه ی تهران 1384/05/28

8.خطبه های نماز جمعه ی تهران 1384/05/28

9.دیدار با مردم گرمسار 1385/08/21

  • نظر از: رحیمی
    1394/02/12 @ 09:56:19 ق.ظ

    رحیمی [عضو] 

    با سلام روز پدر (مرد) برتمامی محبان و شیعیان حضرت مولا مبارکباد.

    این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است

    به نام عشق

    در نجف سینه بی قرار از عشق
    گفت:لایمکن الفرار از عشق

    مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
    اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

    وقت طواف دور حرم فکر می کنم
    این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

    دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
    آیینه ای برای پیمبر نداشته است

    سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
    شهری که جز علی در دیگر نداشته است

    طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
    انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

    یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
    یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

    چون روز روشن است که در جهل گمشده است
    هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

    این شعر استعاره ندارد برای او
    تقصیر من که نیست برابر نداشته است
    سید حمید رضا برقعه ای

    « اللهم عجل لولیک الفرج »
    یا علی - علیه السلام -

    ============================
    باسلام
    ممنونم از شعر بسیار زیباتون.عید شما هم مبارک.
    خداوند پدر حقیر وبقه پدران دلسوز واز خودگذشته واز دنیا رفته را بیامرزد.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.