معرفی و دانلود کتاب زیبای داستان ۱۸ بانو

کتاب «داستان ۱۸ بانو»

 کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم

مجموعه «داستان 18 بانو» روایت شگرف از زندگی بانوانی است که روزی بر سر دو راهی سخت دست به انتخابی زیبا زدند و تصمیم گرفتند که مسیر زندگی­ شان را تغییر دهند و فصل تازه­ای را با سیمایی جدید و سیرتی خدایی در زندگی خود آغاز نمایند. این روایت­ها که با انگیزه­ حرکت از مسیر ناراستی‌ها به سوی هدایت همراه است، گویای آن است که تا منزل حضرت دوست راهی نیست.

مطالب این کتاب، داستان 18 بانویی است که با انتخاب دوستی خدا و اهل بیتش به جای دوست داشتنی های کوچکِ روزمرّه، بهترین اتفاق ها را در زندگی شان رقم زدند و با خروج از دنیای تاریک و ناآرام بدحجابی، به دنیای روشن، پرنشاط و امنیت بخش حجاب و عفاف وارد شده و لذت حاصل از این امنیت را با طیب خاطر چشیده اند.

برشی از کتاب:

...

نگاه های شیطانی

فصل امتحانات شروع شده بود. آن روز ها برای مطالعه به کتابخانه عمومی می رفتم. بصورت اتفاقی دو نفر از همکلاسی هایم را در کتابخانه دیدم. از آنجا که مسیرمان یکی بود، با آن دو که چادر سر می کردند، همراه شدم. این اتفاق چندبار دیگر هم تکرار شد. وقتی من کنار آن دو نفر راه می رفتم، چون حجاب درستی نداشتم، حس می کردم همه نگاه های افراد در خیابان به سمت من است. در این شرایط بود که دیگر خودم را یک خانم متشخص فرض نکردم.نگاه های پر از گناه دیگران حس خوبی به من نمی داد، به خاطر همین تصمیم گرفتم حجابم را رعایت کنم و خود را اینگونه به تماشای دیگران نگذارم.

وعده من و شهید ابراهیم هادی

یک روز با خودم خلوت کردم و به خودم گفتم: (محدثه! بس است. چقدر از این شاخه به آن شاخه می پری؟ تو که حالا درکش را پیدا کردی، راه درست را انتخاب کن و ادامه بده). اردیبهشت سال 1396 مصادف با روز تولد شهید ابراهیم هادی، قاطعانه تصمصم گرفتم که بعدازاین به طور دائمی چادر سر کنم. دو ماه گذشت، اشتیاق زیادی برای رفتن به کربلا داشتم، در صفحه اینستاگرامم پستی در مورد کربلا گذاشتم، یکی از دوستانم این پست را دید و در جواب آن برایم نوشت: آیا واقعاً مشتاقی تا به کربلا بروی؟ من سریع جوابش را دادم: آره، خیلی. بعد من را راهنمایی کرد که بروم در قسمت ثبت نام عتبات دانشجویی ثبت نام کنم. بلافاصله ثبت نام کردم اما به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده، هزینه این سفر را نداشتم. اما ظرف یک هفته به خواست خدا و عنایت شهید ابراهیم هادی خیّری پیدا شد و هزینه این سفر را تقبل کرد.

 مطالب مرتبط

دانلود پی دی اف کتاب یک ون شبهه & دانلود کتاب دختر شینا & کتاب نامه ای به خواهرم & پی دی اف کتاب دختر باید خانوم باشه & مجموعه گلبرگ عفاف

 

 

نمایش فایل های پیوست:

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.