برای کودکان و مادران غزه

این چندمین کودکم بود؟

خوب یادم نیست. نباید یادم برود.‌اسم تک تکشان را نباید یادم برود. باید اسمشان را روی برگهای درختان بنویسم. باید روی هر دیوار سالمی که از خانه مانده نامشان را حک کنم. باید روی خیابان‌های دور و نزدیک ردی از آنها بگذارم. 

کدامشان را اول بنویسم؟ دخترها دلشان نازک‌تر است بگذار اول اسم دخترکانم را بنویسم. نشد موهایشان را پیش از در خاک سپردن شانه کنم. نشد روبان‌های رنگارنگ به گوشه‌های موهایشان بزنم. نشد روی دست و صورت زخمیشان پماد بگذارم. نشد روی ماهشان را ببوسم. 

بعدتر اسم پسرانم را می‌نویسم. وقتی همه آن صدها اسم دخترکانم را نوشتم. پسرهایم شیردل هستند. از بمباران صهیونیستها نمی‌ترسیدند. نام‌پسرانم را روی بلندترین درختهای برپا مانده می‌نویسم. روی بلندترین برج‌های فروریخته صبور و باشکوه.

پسرانم در تلی از خاک و آهن و پیکرهای در خون خفته، مردانه ایستادند و کودکان را از زیر آوار بیرون کشیدند. 

نام صدها پسرم را روی بال نسیم می نویسم. باید برود و عطر مردانگی را بپراکند. باید برود تا دیار حکام عرب و بوی تعفن خودباختگی و ترس را ازین جماعت بدعاقبت دور کند.

نشد آن دستهای زخمی از برداشتن آوار از روی مردم را تیمار کنم. نشد لباسهایشان را با آب بشویم آخر آب برای آشامیدن کودکان هم نبود.

آه عزیزکانم، به پیشوازتان آمده‌ام. از روزی که پیش از شما در بمباران بیمارستان شهید شدم بوی خوش نان دستپخت مادر را از یاد برده‌اید.

باید برایتان نان بپزم و دور سرتان بگردم. 

که جامه شرف پوشیدید و با ذلت نزیستید.

چشمم به مادران غزه است و کودکانشان.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.