مهربانی در حجاب به چه معناست؟

معنای مهربانی در حجاب در کلام استاد پناهیان

حجاب یعنی مهربانی ،

مهربانی در مساله حجاب به این معناست

که به نوع رفتار و عقیده خود در مساله حجاب ، فردی نگاه نکند

و فقط خودش و خواسته‌هایش را در نظر نگیرد

و همواره دو گروه را مدنظر داشته باشد

و در نظر داشته باشد که غافل شدن از یکی از این دو گروه بعضا،

صدماتی جبران ناپذیر بر اجتماع وارد میسازد:

یکی زنان دیگر، که با بی‌حجابی خود آنها را به عرصه رقابت نکشد،

زیرا عموما دختران جوان سعی میکنند در زیبا جلوه دادن خود ، از دیگران پیشی بگیرند

و نام آن را هم دلبری میگذارند،

اما این رفتار ، دل بردن نیست بلکه دل شکستن است و نامهربانی کردن بر بقیه زنان است 

چون با این کار ، رقابتی ایجاد میکنند که در این رقابت ،

زنان مسن تر و گروهی از دختران دچار محرومیت از زندگی سالم و با نشاط

و مختل شدن آن وهمچنین محرومیت از همسر میشوند،

چرا که در مسابقه سنگین جلوه گری و جلب توجه مردان ، از رقابت باز مانده اند.

نگاه فرد محور این دسته از زنان مثل راننده ماشینی است

که در روز بارانی به سرعت از میان چاله های داخل جاده عبور میکند

و برافرادی که داخل پیاده رو هستند آب میپاشد و آنها را خیس میکند

و بعدش میگوید به من ربطی ندارد میخواست کنار بایستد،

در حالی که اصلا متوجه نیست که مردم در پیاده رو و مسیر صحیح خود حرکت میکردند

و این خود اوست که دیگران را دچار اذیت کرده است 

یعنی کسی که دیگران را در نظر نگیرد و بر بقیه انسانها نامهربان باشد خیلی رفتارها میتواند داشته باشد.

 

 

یکی از متخصصان مغز و اعصاب میگوید :

مصرف قرص اعصاب میان زنان بین سی تا چهل سال بسیار وحشتناک است

چون این زنان ، فکر میکنند همسرانشان دیگر به آنها توجه ندارند و به گزینه‌های می‌اندیشند.

 

دومین گروهی که دختران و زنان در تعاملات اجتماعی خود باید به آن توجه کنند

و به آنها مهربان باشند، مردان هستند.

مهربانی کردن به مردان یعنی در مقابل مردان دلبری نکند، فکر و روح آنها را درگیر نکند.

فرض کنید اصلا رقابتی در کار نیست ، اما اگر زنان حجاب را رعایت کنند

یعنی ذهن مردان را آزار نمیدهند در نتیجه مردان بهتر میتوانند درس بخوانند،

کار کنند و تمرکز بیشتری بر فعالیتهای فردی و اجتماعی داشته باشند.

این نکته مهمی است ، یکی از مشکلات بزرگ جامعه ما این است که زنان ، ‌مردان را نمیشناسند

و مردها هم زنها را .

خیلی از ازدواجها که به طلاق می‌انجامد به خاطر همین عدم شناخت است .

مادر بزرگها به دخترانشان مردها را معرفی نمیکنند و پدربزرگها هم به پسرانشان ، خانمها را معرفی نمیکنند.

اگر خانمها آقیون را بشناسند، حجاب را رعایت میکنند تا آنها آزار نبینند.

خانم با محبت و مهربان ، با حجاب است .

این کلام عمیق و ریشه داری است که هنوز نتوانسته ایم آن را توضیح دهیم.

 

در جوامع غربی با اینکه حجاب رواج ندارد ولی آدمهای معمولی معمولا این چیزها را رعایت می‌کنند،

همه جا خودشان را تزیین نمیکنند، همه جا شروع به دلبری و دل شکستن نمیکنند

ولی در جامعه ما متاسفانه حرص و ولع ویژه ای در این زمینه وجود دارد.

باید این فرهنگ تغییر کند.

 

در یکی از سفرهای تبلیغی به کانادا، توافق شد در دانشگاه تورنتو، سخنرانی داشته باشم

و البته مخاطبین جمعی با عقاید و تفکرات غیردینی و مخالف نظام جمهوری اسلامی بودند

که بعضا به مقدسات ما هم توهین میکردند،

و حتی نپذیرفتند که با لباس روحانیت در آن برنامه بروم،

بنابراین با لباس معمولی در آن جمع حاضر شدم . بحث به مسائل معنوی رسید.

بنده گفتم شما مسائل معنوی را از یک زاویه دید دیگری نگاه کنید

شاید زیباتر از وقتی باشد که از راه دور به آنها نگاه میکنید،

و به همین مناسبت بحث حجاب مطرح شد.

یکی از خانمها که تقریبا میانسال هم بود گفت :

چرا حجاب داشته باشیم ، خب مردها کور بشوند نگاه نکنند.

طبیعتا در آن جلسه که مردان هم بودند این حرف ایشان به جای اینکه مورد استقبال دیگران واقع شود،

بسیار سخیف به نظر رسید. بنده گفتم حالا اگر کور نشوند چه اتفاقی می‌افتد ؟

گفت : مسئولیتش با خود مردهاست.

گفتم در این رقابت یه عده از خانمها جا میمانند و دیگر به آنها توجهی نمیشود. تکلیف آنها چیست ؟

و شما خودتان هم سن و سالی را سپری کرده اید ( احتمالا مشمول این دسته از زنان میشوید).

همه خندیدند. بنده نمیخواستم ایشان مورد تمسخر قرار بگیرد

بلکه میخواستم توجهش را به این نکته جلب کنم که چرا درست نگاه نمیکنی.

 

در غرب که حجاب نیست زن از یک سن معینی از دایره مصرف خارج میشود،

چون در عرصه رقابت با دختران جوان هم طرازی نمیکند و خود به خود از گردونه حذف میشود.

فیلمهایی در غرب ساخته شده که گرچه مبتذل هستند

اما این واقعیت را نشان میدهند و از قلب بازیگرانی سخن میگویند که دوران میانسالیشان فرا رسیده

و دیگر کسی آنان را بازی نمیدهد و چقدر افسرده شده اند.

البته حجاب داشتن ، دین نمیخواهد.

 

تصاویر به جامانده از اروپای قدیم و فیلمهای سینمایی قدیمیتر اروپای نشان میدهد

که حجاب در میان مسیحیان و سایر ادیان وجود داشته است.

زنان اروپایی عموما پیرانهایی به تن میکرده اند

که آستین آن تا مچ دست و بلنی آن تا قدم بوده و اندام زن را هم کاملا میپوشانده است.

این برهنگی غربی از وقتی حاصل شد که صهیونیستها بر مسیحیان حاکم شدند.

همان یهودیانی که مسیحیها را غالبا از طریق فیلمهای هالیوودی وادار به برهنگی کردند.

صنعت فیلمسازی هالیوود در دست یهودیان است و فیلمهای اینچنینی را برای عرضه به دیگران تولید میکنند

ولی خودشان پیام و محوای فیلم را عمل نمیکنند، چون نمیخواهند جوان هرزه داشته باشند.

در بعضی فیلمهای ساخت یهودیان، میبینیم که حتی وسط سرویس مدارس و دانشگاهها پرده‌ای کشیده‌اند

که دختران و پسران را از هم جدا میکند.

چون میدانند بی حجابی جلوی تمرکز فکری و رشد علمی را میگیرد.

 

اینها همه نتیجه رقابتهای سختی است که در موضوع حجاب مشاهده میشود.

حجاب جلو رقابتهای شکننده را میگیرد و جلو نامهربانی کردن به مردان را هم میگیرد.

انسان باید بزرگوار و مهربان باشد.

 

زاویه دید دیگر این است که زن و مرد، حجاب را عامل لذت بیشتر از زندگی تصور کنند.

اگر جوان مجرد دختر باشد یا پسر ، چشم خود را به حرام آلوده کند ،

بعدها زندگی مشترک موفقی نخواهد داشت و عشق در زندگی او از بین خواهد رفت.

اگر حجاب نباشد زن و مرد حتی از لذت جنسی هم محروم میشوند.

پس از ناحیه لذت، حجاب عامل رشد و بهبود زندگی است. متاسفانه کسی اینها را توضیح نمیدهد.

 

بنده از متولیان رسانه‌ای و نویسندگان و فیلمسازان گله مندم که این حقیقت کلیدی را

از طریق ساخت فیلمهای ارزشمند برای مردم بیان نمی کنند.

از زاویه دید دیگری هم میتوان حجاب را بررسی کرد.

در رابطه بین زن و مرد، مردان ضعیفترند،

به همین دلیل خداوند مدیریت رابطه زن و مرد را به زنان سپرده است و از این زاویه دید، 

حجاب عامل اقتدار زن میگردد. لذا زنی که حجاب را رعایت نکند تضعیف میشود.

 

در بعضی کشورها مثل لبنان حجاب از اهمیت زیادی برخوردار است

به طوری که زنان غیر محجبه برای باحجاب شدن، جشن حجاب برگزار میکنند

و پس از آن ، چه ارتباط عاشقانه ای با حجاب برقرار میکنند و چه تعابیر زیبایی درباره آن به کار میبردند.

در لبنان در منزلی مهمان بودیم که بعضا زنان آن منزل ، محجبه نبودند.

در آن جمع، چون بنده روحانی بودم،

میپرسیدند که چه مناسبت میلاد یا جشنی در آن ماه یا ماههای بعد هست تا همان روز را ، جشن حجاب بگیرند

و محجبه شوند.

از یکی از آنها که در سال قبل محجبه شده بود انگیزه حجابش را پرسیدم،

گفت میدانستم که در اسلام حجاب هست اما حوصله حجاب گرفتن را نداشتم.

تا اینکه از بس که مردها به من نگاه میکردند خسته و متنفر شدم

چون دوست نداشتم مردها به من نگاه کنند به همین خاطر تصمیم گرفتم حجاب داشته باشم.

همین مساله ، خودش یک زاویه دید جدید است که مغفول مانده است.

امیدوارم که مورد توجه قرار بگیرد. انشاالله

 

یادداشت هایی از استاد پناهیان

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باسپاس فراوان از نظر دهی شما
وبلاگ را در چه حد ارزیابی می فرمایید؟
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.